عطا صفوی

سرگزشت تلخ وخونین مرد ستاره دار ألا إله إلا الله رسولالله ؟

ازمرگ گریزنمیشود…!”سرگزشت تلخ وخونین ستاره دار”ممکن است بعضی اوقات از پاسخگوی درمقابل خلق خدا گریز کنید ، ولی هرگز ازمرگ وتقدیر گریز کردن غیر ممکن است. این آدمی را که شما در تصویر مشاهده میکنید واکنون دراین دنیا دیگرنیست اصلا اهل گرجستان ویا از قفقاز میباشد وقریب چهار سال میشد که درآلمان زندگی میکرد و شهروند کشور آلمان حساب میگردید ، و دوماه قبل دریکی از شهر های آلمان کشته شد .گفته میشود وی درابتدا عضو القاعده وبعدا فرد مهم وطراح سازمان وگروه نظامی زیزنام ” امارت قفقاز” درسراسر روسیه فعالیت میکرد ؛ اسناد تاریخی و نیز شاهدان اصلی گواه براینست وی برای اینکه منطقه را دراختیار خود داشته باشد وهمه باشندگان شهر وده از آن بلاقید وشزط تابیعت بکنند به حدی بیرحم و خصلت درندگی وضد انسانی داشت که برایش فرق نمیکرد طفل وجوان ، مرد زن ، پیر وجوان ؛ کافر و یا مسلمان را میکشد وقتل عام میکند و یاهم افسران و سربازان روس را . بطور مثال دریک روز 350 طفل مکتب رادرمنطقه قفقاز اسیر کردند وبه آتش کشیدند ودربین این اطفال هم فرزندان مسلمان و هم غیر مسلمان وجود داشت شهر به ماتم کشیده شده بود . آغاز این همه عملیات خونین وی درختم سالهای 90 درمنطقه قفقاز ودرمسکو وبسیاری شهر های دیگر یکی پی دیگر ادامه داشت ؛ گرچه کشتن وبستن انفجارات که از طرف وی صورت گرفته است به هزار ها میرسید . بطور مثال دریک روز42 گاردخاص قوایی فیدرال روسیه را دریک کمین کشت وسربرید به همین خاطر امارت قفقاز به وی سه نشان فوق العاده کلمه مبارک را که برای هرکس این لقب داده نمیشود به وی تفویض وبردوشانه و سرش نصب کردند . وی بخاطر دستورات لازم به پاکستان – ترکیه و چند کشور عربی با نام های مستعار نیز سفر کرده است . البته بعد از تحکیم حاکمیت در این مناطق وی منطقه را ترک میکند و درقسمت ازخاک گرجستان پنهان میشود و دیری نگزشت که به اوکراین فرار مینماید ودرآنجا این سازمان را باپولهای بیرونی که هدف اش کشتن وبستن افراد بود تقویه نمود وحتی افرادش صدها انسان بیگناه را قتل نمود وازهمان جاه این روش را رهبری میکرد ….وتا میرفت این وحشت زبانه میزد وازهمه جالب اینکه اسنادی افشا گردید که” کمیته صلیب سرخ بین الملی ” که درمنطقه فعال بود کمک های زیادتر خویشرا درخدمت این گروه تبهکار قرار داداه بود زخم های شان را طبابت ودوباره به جبهه جنگ فرستاده میشدند . بلاخره ساحه برایش تنگ شد درسال 2016 به آلمان با اسم وتخلص خانوادگی جعلی پناهنده شد ودراینجا هم پناهندگی وی قبول گردید و گویا صاحب پاسپورت گردید , با استفاده از این سهولت دوباره وارد معاملات بزرگ دیگر مافیابی منطقوی گردید ، وی فکر میکرد که آلمان بهترین کشور امن برایش است ، اما بیخبر ازاینکه سرویس استخباراتی امنیتی فدرال روسیه ( کی جی بی ) قریب سی سال درتعقیب اش بود . ولادیمیر پوتین وی را قبلا “یک قاتل کاملاً خونین” خوانده بود.به گفته پوتین رئیس جمهور روسیه ، سرویس های ویژه روسیه و آلمان بارها موضوع اعزام جنایتکار به مسکو را مورد بحث قرار داده اند ، اما برلین همیشه این درخواست استرداد را رد کرده است. اسناد محرمانه که تازه به رسانه ها درز کرده است بیانگر اینست که سرویس استخباراتی روسیه از اورگان های امنیتی آلمان بارها استرداد وی را طلب کرده بودند ولی دولت آلمان بنابر دلایل نامعلومی استرداد وی رد میکرد وی را شهروند خود میدانست. اینکه ایشان فورا درمدت کمتر از سه سال صاحب پاسپورت میشود هنوز هم درپرده ابهام است.بدون شک دولت آلمان اورگان های امنیتی خویشرا بخاطر امنیت و حفظ سلامتی ایشان درجریان گزاشته بودند ؛ ولی مرگ به سراغ اش آمد چندی قبل در ماه اگست سالجاری دریکی ازشهر های برلین …. شکار فرد نامعلومی با سلاح خفه کن گردید وکشته شد .بدون شک آلمان دراین قتل سرویس های امنیتی روسیه را متهم نمود و فورا چند دیپلومات روس را اخراج کرد ، همان بود روابطی که به ظاهر حسنه با روسیه درچند سال اخیر آغاز شده بود دوباره مکدر گردید و یکی پی دیگر تحریم ها و بهانه موادسمی کیمیاوی مخالف دولت روسیه ؛ موضوع بلاروس ؛ اوکراین؛ پایپ لاین گاز 2 آغاز گردید.

خبری که همه دانشمندان غرب را شوکه داد

واکسین روسی تا پایان عمر کار خواهد داددر این مقاله، چگونگی ساخت واکسین روسی ضد کووید-19 تعریف می شود.این مقاله حاوی نظر نویسنده در باره چگونگی ساخت واکسین روسی ضد کووید-19 و آمادگی فدراسیون روسیه برای همکاری با جامعه جهانی است که از سوی 8 رسانه معتبر غربی رد شده است.از اینرو اسپوتنیک تصمیم گرفت آن را به همان شکل اولیه منتشر کند تا دیدگاه‌های خود را با خوانندگان جهان در میان بگذارد و باعث رفع محاصره اطلاعات مثبت در باره واکسن ضد کووید -19 روسی شود. ما به تمام خبرگزاری حق انتشار آن را واگذار می کنیم. البته اگر آنها آشنایی خوانندگان خود با محتوای آن در باره ساخت اولین واکسن ضد کرونا در جهان و ثبت آن را مفید بدانند.به عقیده ما، این اطلاعات از اهمیت مهمی برای تلاش بین‌المللی در مبارزه با چالش بزرگ جهانی برخوردار است.ما می‌خواهیم خوانندگان خودشان تصمیم بگیرند که چرا این مقاله رد شده است.ما همچنین تارنمای www.sputnikvaccine.com را راه‌اندازی خواهیم کرد تا اطلاعات دقیق و عینی در باره واکسن را از این طریق در اختیار خوانندگان قرار بدهیم.موفقیت روسیه در ساخت واکسین ضد کووید -19، ریشه در تاریخ دارد.«عصر اسپوتنیک» آغاز شده است. واکسین روسیه « اسپوتنیک وی» وارد عرصه عمل شده است و اولین واکسین به ثبت رسیده در جهان شده است که یادآور پرتاب شوکه‌کننده ماهواره شوروی در سال 1957 میلادی است که باعث آغاز عرصه تسخیر فضا توسط انسان شد.این اولین دوره فضایی نه تنها به مسابقه فضایی منجر شد، بلکه مأموریت مشترک فضایی «آپولون»» و «سایوز» ایالات متحده و اتحاد شوروی را به همراه داشت.واکسین ضد کووید -19 در جایگاه اول اولویت های جهان قرار دارد و بسیاری از کشورها، سازمان‌ها و شرکت‌ها اعلام می کنند که آن‌ها به ساخت واکسین نزدیک می‌شوند. تا پایان سال جاری، تعدادی از کشورها می‌توانند به این واکسین دسترسی داشته باشند. مهم آن است که موانع سیاسی مانع از استفاده بهترین فناوری‌ها به نفع تمام ساکنان جهان در مقابله با این مسأله جدی نشود که بشریت در یک دهه گذشته با آن روبرو شده است.متأسفانه به جای مطالعه بهتر داده‌ها که اساس پلتفرم اثبات شده واکسین بر پایه بردار آدنوویروس اختراعی روسیه را تشکیل می‌دهد، تعدادی از سیاستمداران جهان و رسانه‌ها ترجیح دادند توجه خود را بر سیاست متمرکز کنند و تلاش ورزیدند اطمینان و باور به واکسین روسیه را خدشه دار سازند.ما اینگونه برخورد را غیرسازنده دانسته و به «آتش‌بس» سیاسی در رابطه با واکسین در مقابله با پاندمی کووید -19، فرا می‌خوانیم. در جهان بحد کافی با این موضوع آشنا نیستند که روسیه، طی چند سده یکی از رهبران جهان در عرصه تحقیقات در زمینه واکسین بوده است.کاترین کبیر، امپراتریس روسیه در سال 1768 سرمشق خوبی برای دیگر کشورها بود. او با تزریق اولین واکسین ضد آبله موافقت کرد. این اتفاق 30 سال قبل از زمانی رخ داد که در ایالات متحده اولین واکسین ضد آبله ساخته شد.در سال 1892 میلادی دمیتری ایوانوفسکی دانشمند روسیه، به تأثیر غیرعادی برگ تنباکو هنگام مطالعه و تحقیقاتی در این عرصه توجه نشان داد که بیمار بود. این برگ‌ها حتی پس از آنکه دانشمند به پاکسازی باکتری‌ها دست زد همچنان بیمار بود. هرچند 50 سال از زمانی گذشت که اولین ویروس را می‌شد زیر میکروسکوپ دید، تحقیقات ایوانوفسکی آغازگر علم جدیدی بود که اکنون آن را «ویروس‌شناسی» می‌نامند. از زمان کشف دمیتری ایوانوفسکی، روسیه یکی از رهبران جهان در عرصه ویروس‌شناسی و تحقیقات مرتبط با ساخت واکسن شد و تعداد زیادی از دانشمندان با استعداد و مشهور را در این عرصه تربیت کرد، از جمله نیکلای گامالیا پژوهشگر و محقق روس که در آزمایشگاه لوئی پاستر زیست‌شناس فرانسوس دوره کار می‌کرد. او دومین مرکز واکسیناسیون از «هاری» را افتتاح کرد.در روسیه در سال 1886، تحقیقات در زمینه ویروس‌شناسی و واکسین ادامه یافت. تمام افرادی که پس از جنگ جهانی دوم متولد شدند، از واکسین های پولیومیلیت، سل و دیفتری (حاد تنفسی) برخوردار شدند. به عنوان یکی از موارد نادر همکاری در دوران جنگ سرد، سه ویروس‌شناس معتبر شوروی در سال 1955 میلادی به ایالات متحده رفتند تا احتمال تست واکسین امریکایی ضد پولیومیلیت در اتحاد شوروی را پیشنهاد کنند، بیماری ‌مهلکی که باعث مرگ میلیون‌ها نفر شد. اگر در آن زمان ما توانستیم با هم همکاری کنیم، ما هم‌اکنون نیز می توانیم و باید همکاری کنیم.تلاش چند دهه دانشمندان روسیه و شوروی باعث آن شد تا زیرساخت تحقیقاتی بسیار خوبی ایجاد شود، بمانند مرکز ملی اپیدمولوژی و میکروبیولوژی به نام «نیکلای گاملیا». این زیرساخت در واقع یکی از غنی‌ترین « کتابخانه‌های ویروسی» در جهان است که با استفاده از فناوری منحصربفرد ایمنی، ایجاد شده است که شامل مراکز آزمایش پرورش حیوانات نیز هست. ما به این میراث علمی افتخار می کنیم که به ما امکان داد اولین واکسین ضد کووید -19 در جهان را بسازیم و به ثبت برسانیم. ما سفارش 1 میلیون دُز واکسین روسی را از کشورهای جهان دریافت کردیم و به توافق بین‌المللی در باره تولید 500 میلیون دُز آن در سال با افزایش حجم تولید در آینده دست یافتیم.راز حقیقیدر دنیای امروزی، بسیاری از رسانه ها و سیاستمداران غربی سرعت ساخت واکسین ضد کووید-19 روسی و موثر و موثق بودن آن را مورد شک قرار می‌دهند. راز سرعت در ساخت واکسین در تجربه روسیه در تحقیقات واکسینی نهفته است. از دهه 1980 میلادی مرکز «گامالیا»، برای ایجاد پلتفرم تکنولوژیکی با استفاده از آدنوویروس کشف شده در ادنوئیدهای انسان و ناقلان عادی سرماخوردگی به عنوان «ناقلان و حاملان» که می توانند مواد ژنتیکی را از ویروس دیگر به سلول القا کنند، تلاش ورزیده است. ژن ادنوویروس که باعث عفونت می شود جدا می شود و ژن حاوی کد پروتئین ویروس دیگر جایگزین می شود. این عنصر جایگزین کوچک است و برای ویروس خطری ایجاد نمی کند و برای بدن نیز بی‌خطر است،اما بهرحال باعث واکنش سیستم ایمنی بدن و تولید آنتی بادی می شود که از ما در مقابل عفونت‌ها دفاع و حمایت می‌کند.فناوری پلتفرم بردارها بر اساس ادنوویروس‌ها، روند ساخت واکسین‌های جدید را به حساب تغییر بردار اولیه ناقل مواد ژنتیکی از ویروس‌های جدیدی که ظاهر می شوند، ساده‌تر و سریعتر می کند.اینگونه واکسین‌ها واکنش شدید و قوی بدن انسان را با هدف ایجاد ایمنی موجب می شود، در حالی که روند عادی تغییر ناقلان و تولید پیلوت آن فقط چند ماه طول می کشد.آدنوویروس‌های انسان را یکی از ساده‌ترین طرح‌ها بدین شکل می دانند و از اینروست که آن‌ها به عنوان حاملان محبوب شده‌اند. از آغاز پاندومی کووید-19، تنها کاری که محققان روسیه باید انجام می دادند – استخراج ژن کد شده از «خار ویروس جدید کرونا» و پیوند آن در بردار ادنوویروس آشنا برای رساندن آن به سلول انسان بود. محققان روسی تصمیم گرفتند از این فناوری موثق و قابل دسترسی استفاده کنند تا گام در عرصه‌ای ناشناس بگذارند.آخرین تحقیقات همچنین نشان دادند که برای ایجاد ایمنی طولانی نیاز به دو تزریق واکسین است. از سال 2015 میلادی محققان روسی روی برخورد دوبرداری کار کردند و همانا از آنجاست که ایده کاربرد دو نوع بردار ادنوویروس Ad5 و Ad26 در ساخت واکسین ضد کووید -19 نشأت گرفته است. بدین تریتب، این دو ماده ارگانیزم را فریب می‌دهد که علیه نوع اول، بردار ایمنی ایجاد می کند و تأثیر واکسین با کاربرد بردار دیگر با تزریق دوم افزایش می‌یابد.این را می‌توان شبیه دو قطار تصور کرد که سعی می‌کنند بار مهمی را به «قلعه» ارگانیزم انسان برسانند که نیاز به این ماده دارد تا بتواند تولید آنتی بادی را آغاز کند. شما نیاز به قطار دوم دارید تا بار مفید به مقصد برسد. قطار دوم باید با قطار اول فرق داشته باشد که مورد حمله سیستم ایمنی بدن قرار گرفته است و برای آن آشناست. این درحالی است که تولیدکنندگان دیگر واکسین، فقط از یک قطار برخوردارند و ما دوقطار را در این مسیر به راه می اندازیم.مرکز «گامالیا»، با استفاده ازبرخورد «دو برداری»، واکسین ضد تب ابولا را نیز طراحی و به ثبت رساند. این واکسن طی چند سال برای واکسیناسیون چند هزار نفر مورد استفاده قرار گرفت که پلتفرم آزمایشی واکسینی را ایجاد کرد که برای ساخت واکسین کووید -19 مورد استفاده قرار گرفت. حدود 2000 نفر در گینه طی سال های 2018-2017 از واکسین «گامالیا» استفاده کردند. مرکز «گامالیا» از مجوز بین‌المللی برای واکسین ضد تب ابولای خود برخوردار است.برخورد دوبرداریمرکز «گاملیا»از ادنوویروس برداری برای ساخت واکسین ضد گریپ و سندروم تنفسی خاورمیانه «مرس» استفاده کرده است. هر دو واکسین در حال حاضر در مراحل نهایی آزمایش بالینی قرار دارند. این دستارود نشان می‌دهد که آزمایشگاه‌های روسیه در چند دهه اخیر دست روی دست نگذاشتند و وقت خود را ضایع نکرده اند. این درحالی است که صنعت جهانی دواسازی همیشه به اهمیت تحقیقات در باره واکسین های جدید در زمان فقدان تهدیدهای جهان شمول برای تندرستی تا قبل از پاندمی کووید -19، ارزش قایل نبودند.کشورهای دیگر نیز از ما پیروی می کنند و واکسین‌ها را بر اساس ادنوویروس برداری طراحی می کنند. دانشگاه آکسفورد از ادنوویروس میمون استفاده می‌کند که بر خلاف ادنوویروس انسان قبلا در واکسین‌های به ثبت رسیده مورد استفاده قرار نگرفته بود.شرکت امریکایی Johnson & Johnson از ادنوویروس Ad26 و شرکت چینی CanSino از ادنوویروس Ad5، از همان نوع برداری مرکز «گامالیا» استفاده می‌کنند. اما آنها هنوز باید فرایند برخورد دوبرداری را بیاموزند. هر دو شرکت سفارشات بزرگی برای واکسین از کشورهای خود دریافت کرده‌اند. کاربرد دوبرداری، یک فناوری منحصربه فرد است که توسط دانشمندان مرکز «گامالیا» اختراع شده است که واکسین روسی را از دیگر واکسین‌های ساخته شده بر اساس ادنوویروس برداری طراحی شده در سراسر جهان، برجسته می‌کند.واکسین‌های ساخته شده بر اساس ادنوویروس‌های برداری از برتری آشکاری در مقایسه با دیگر فناوری‌ها برخوردارند مثلا واکسین mRNA. دورنمای واکسین mRNA که در حال گذراندن آزمایش بالینی در امریکا و دیگر کشورهاست، از بردارها برای رساندن ماده ضروری استفاده نمی کند و مولکول RNA با کد پروتئین ویروس کرونا می‌باشد. این فناوری از دورنمای خوبی برخوردار است، اما عوارض جانبی آن به ویژه تأثیر آن بر باروری هنوز مورد مطالعه عمیق قرار نگرفته است.هیچ یک از واکسین‌های ضد mRNA هنوز مجوز ثبت دریافت نکرده‌اند. به نظر ما در مسابقه جهانی واکسینی برای مبارزه با ویروس کرونا، واکسین‌های ساخته شده بر اساس ادنوویروس برداری پیروز خواهند شد حتی در این عرصه هم واکسین «گامالیا» برتر خواهد بود.مقابله با شک گرایی و تردیدواکسین روسی آماده و ثبت شده است. دو مرحله اول آزمایشات بالینی به اتمام رسیده و نتایج آن، این ماه مطابق با الزامات بین المللی به نشر خواهد رسید. این اسناد اطلاعات مختصر مربوط به واکسین خواهد بود که شامل میزان دقیق آنتی بادی مشخص شده در چندین آزمایش و همچنین تست اختصاص گامالئی است که موثر ترین آنتی بادی های حمله کننده به ویروس کرونا را شناسایی می کند. آنها همچنین نشان می دهند که تمامی شرکت کنندگان در آزمایشات بالینی ۱۰۰ درصد نسبت به ویروس کووید ۱۹ ایمنی یافته اند. مطالعات انجام شده بر روی همسترهای سوری (جوندگان) حیواناتی که معمولا از کووید ۱۹ می میرند، نشان می دهد که ۱۰۰ درصد از این ویروس محافظت شده و هیچگونه آسیبی در ریه آنها دیده نمی شود. پس از ثبت واکسین ما آزمایشات بالینی بین المللی را در ۳ کشور دیگر انجام می دهیم. انتظار می رود که تولید انبوه واکسین از ماه سپتامبر آغاز شود و ما شاهد علاقه و توجه زیادی از کل جهان نسبت به این واکسین هستیم.شک و تردید در بین رسانه های بین المللی و سیاست مداران بلافاصله پس از آنکه روسیه در خصوص طرح های تولید انبوه واکسین ضد کووید ۱۹ اعلام کرد، آغاز شد. وقتی من با رسانه های غربی صحبت کردم، بسیاری از آنها امتناع کردند که در مقالاتشان حقایق کلیدی مربوط به تحقیقات روسی واکسین ضد کووید ۱۹ را بیاورند. ما این شک و تردید را به عنوان تلاشی برای از تضعیف کوشش ما در تهیه واکسین کاربردی می دانیم که همه‌گیری را متوقف کرده و باعث از سرگیری اقتصاد جهانی می شود. روسیه اولین بار نیست که با این بی اعتمادی بین المللی در خصوص برتری خود در علوم برخورد می کند، وقتی که سیاست در مسیر گشایش های علمی قرار می گیرد و سلامت جامعه را تهدید می کند. در زمان شیوع فلج اطفال در جاپان در سال ۱۹۵۰، مادران جاپانی که کودکانشان از این بیماری فوت کردند، علیه دولت خود تظاهرات کردند. برای آنکه دولت واردات واکسین شوروی ضد فلج اطفال را به دلایل سیاسی ممنوع کرده بود. معترضین به اهداف خود دست یافتند و ممنوعیت برداشته شد و جان بیش از ۲۰ میلیون کودک جاپانی نجات یافت.امروز سیاست دوباره در مسیر فناوری روسی قرار گرفته است. فناوری که می تواند نجات بخش زندگی در کل جهان باشد. روسیه برای همکاری بین المللی در مقابله با این پاندمی و پاندمی های آینده آماده است. هیات شوروی در کنفرانس بین المللی مربوط به واکسین های ضد فلج اطفال که در سال ۱۹۶۰ در واشنگتن برگزار شد، در پاسخ به پرسش مخاطبین درباره امنیت واکسین گفت که ما در روسیه « بچه هایمان را دوست داریم و مراقب رفاه و آسایش آنها هستیم همانطور که مردم در ایالات متحده و یا سایر بخش های جهان برای کودکانشان می خواهند.» پس از این جملات هیات شوروی با تشویق حاضران در سالن روبرو شد و کار شوروی بر روی واکسین ادامه پیدا کرد. رفاه و شکوفایی برای نسل های آینده، چیزی است که اکنون باید به آن فکر کرد. تمامی کشورهای جهان باید سیاست را پشت سرشان بگذارند و بر روی جستجوی راه حل های و فناوری بهتر متمرکز شوند تا از زندگی محافظت کرده و فعالیت های اقتصادی از سرگرفته شود. صندوق ما شراکت تولید در ۵ کشور برای تولید مشترک واکسین روسی ایجاد کرده است. ممکن است در جایی به واسطه این شرایط در مقابله با کووید ۱۹ ما بتوانیم از محدودیت ها با انگیزه های سیاسی در روابط بین المللی را بازنگری کرده و کنار بگذاریم. محدودیت هایی که کهنه و قدیمی شده و موانعی برای تلاش های هماهنگ به منظور حل مشکلات جهانی هستند.کریل دیمیتریف، مدیر ارشد اجرایی صندوق سرمایه گذاری مستقیم روسی و صندوق سرمایه مستقل است که ۵۰ میلیارد دالر تحت مدیریت و کنترل آنها قرار دارد.

آیا فیصله‌های این جرگه که تاریخی خوانده شد ، سزاوارهمه مباهات بوده است؟  ملک ستیز

ملک ستیزدر نشست پایانی لویه‌جرگه، شش بار عبدالله، غنی و کرزی پی‌هم و مکرر از هم‌دیگر، مجلس نمایندگان، شورای عالی صلح، وزارت صلح، قاضی‌القضات، معاونین، شورای علما، ریاست عملیاتی ارگ، شوراهای ولایتی، زنان، قوای مسلح و…..ابراز امتنان کردند. برای هر شنونده‌ی جدی این بخش لویه‌جرگه که بسیار زمان‌گیر شد، به‌شدت خسته‌کننده بود. با تاسف این یک فرهنگ ناپسند جز روش‌های سخن‌رانی اینان شده استاما بیایید ببینیم آیا فیصله‌های این جرگه که «تاریخی» خوانده شد، سزاوار این همه مباهات بوده استنخستبلی، این‌که ۴۰۰ جنایت‌کار تاریخ را رها می‌سازید از آغاز روشن بود. راهی جز این نداشتید. اما ای‌کاش میکانیزمی را روی حمایت از بازماندگان قربانیان این جنایات تاریخی نیز پیش‌نهاد می‌کردید. شما به کودکان آن راننده تکسی که در انفجار چهاراهی زنبق به دود و پارچه های خونین تبدیل شد و یا پیرمردی که در انفجار شفاخانه جمهوریت تا هنوز یگانه نان‌آورش را پیدا نکرده و صدها نمونه‌ی دیگر چه طرحی داریددومآیا شما واقعا فکر می‌کنید که طالبان منبع جنگ هستند و با رهایی ۴۰۰ جنایت‌پیشه و آغاز مذاکرات، صلح پایدار نصیب شما می‌شود. این‌جا تحلیل شما به شدت می‌لنگدسومشما برای مدرسه‌های «جنگنده‌ساز» دیوبندی چه راهکاری را پیش‌بینی کرده اید؟ آیا شما فکر می‌کنید طالبان یگانهسربازان مدرسه های دیوبندی هستند؟ پس در این‌صورت در های نیمی از ماموریت اصلیISIرا باید ببندند؟چهارمشما با متفکرین جنگ اصلی مکاتب اسلامی در قُم و ریاض چه خواهی کرد که میدان اصلی نبردهای امتحانی آن افغانستان است. یا این‌که ریاض، ابوظبی، تهران، نجف و مشهد به احترام قطع‌نامه‌ی تاریخی شما دست از تضاد های ذاتی خود می‌گیرند؟پنجمآیا روسیه، هند و چین با طرح‌بازی‌های آقای خلیل‌زاد و ملا برادر و بازی‌های پامپیو برای انتخاب مجدد ترامپ و به احترام فیصله‌های قطع‌نامه‌ی تاریخی لویه‌جرگه خاموش خواهند نشست؟راستی هر زمانی در پهلوی رهایی برادران عزیز کرزی و مهمانان گرامی غنی برای این پنج پرسش پاسخی یافتید، من هم به دیدن آقای کرزی به بدخشان و کتاب نوشتن آقای غنی به لوگر خواهم رفت

چه کسانی از انفجار بیروت و حوادثی که در لبنان در حال وقوع است سود می برد؟

به طور قطع می توان تاریخ لبنان را به دو قسمت قبل و بعد از انفجار تقسیم نمود، تاکنون تحلیل های زیادی از چرایی و چگونگی این انفجار و تبعات آن ارائه شده است. اما آنچه که مسلم است وجود عامل انسانی و دسیسه شبکه های استخباراتی را با توجه به تحولات منطقه و حوادثی که در لبنان در حال وقوع است، در به وجود آوردن این فاجعه برای مردم لبنان نمی توان نادیده گرفت.به باور بسیاری از کارشناسان نظامی زبده جهان انفجار، ناشی از نیترات آمونیوم نبوده است و این تحلیل این احتمال را قوی می کند که کسانی در به وجود آوردن این فاجعه نقش اساسی داشتند. دانیلو کوپه که از زبده ترین افراد در حوزه بمب در ایتالیا معروف به مستر دینامیت است می‌گوید انفجار ۴ اوت، به خاطر نیترات آمونیوم نبوده چرا که رنگ ابر ناشی از انفجار نارنجی بوده است. همچنین صبحی ناظم توفیق، کارشناس نظامی احتمال داد انفجار مهیب بیروت ناشی از یک اقدام برنامه‌ریزی شده باشد. اومی گوید: این انفجار مهیب به دلیل موشکی نیست که به هدفی اصابت کرده باشد بلکه نتیجه مواد منفجره انبار شده یا بمب‌های ده‌ها تنی است.اما سوال اینجاست که چه کسانی از انفجار بیروت و حوادثی که در لبنان در حال وقوع است سود می برد؟از نگاه ژئوپلتیک و ژئواکونومیک جریاناتی که سود می برند: ائتلاف 14 مارس، آمریکا، عربستان، فرانسه و اسرائل خواهند بود.یک: ائتلاف 14 مارساین جریان شامل گروه های طرفدار غرب است و از سوی سعودی و کشور های غربی تعذیه می شوند به دنبال به آشوب کشاندن لبنان هستند تا زمینه را برای براندازی دولت برآمده از پارلمان که اکثریت اعضای آن را ائتلاف 8 مارس تشکیل می دهد و از طرفداران جبهه مقاومت است، آماده کنند و قدرت را در لبنان به دست بگیرند.دو: اسرائیلاسرائیل که مظنون اصلی این انفجار است، در طول یک سال گذشته شرایط داخلی مناسبی ندارد و دولت شکننده ای در آنجا حاکم است؛ قطعا چشم دیدن لبنانی آرام و با ثبات را ندارد. انفجارهای مشکوک در ایران و تشدید درگیری ها در سوریه و به شهادت رساندن نیروهای حزب الله و در ادامه آن انفجار بیروت را می توان از پازل های این سناریو ایجاد ناامنی اقتصادی- امنیتی دانست. هر چند که اقتصاد لبنان با تحریم ها روزگار خوبی را طی نمی کرد ولی این انفجار کمر اقتصاد و امنیت لبنان را خم کرد، ارزش لیره سقوط کرد و قطب اقتصادی لبنان نابود شد.سه: آمریکا، فرانسه و عربستان سعودیترامپ اظهار می کند که ژنرال‌های آمریکایی به او گفتند حادثه بیروت نتیجه یک حمله بوده است، ماکرون دم از اصلاحات در لبنان می زند و عربستان سعودی حزب الله را مقصر انفجار نشان می دهد.سعد حریری بعد از تماس ترامپ دولت را مقصر معرفی می کند یعنی همان دولتی که آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی از روی کار آمدن آن به شدت عصبانی هستند و برای براندازی آن حاضر به هر کاری هستند.رسانه های رسمی و غیر رسمی وابسته به آنها اعلام می کنند که این حمله کار اسرائیل بوده است تا حزب الله از صحنه سیاسی لبنان حذف شود و این تاوانی است که مردم لبنان به خاطر حضور حزب الله و حمایت از جبهه مقاومت باید بپردازد

جهانی جدید پس از بحران کرونا؛

دومینوی کرونا و تحولات ژئوپلیتیک!اما تداوم کرونا تا چند ماه دیگر به احتمال زیاد جهان را دستخوش تحولات ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک ژرفی می‌کند و نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم را دستخوش تحول می‌کند. آنچه این روزها در جریان است، شباهت زیادی با دومینویی دارد که به جنگ جهانی دوم منتهی شد.همه چیز رنگ و بوی کرونا به خود گرفته است. یک دشمن ناشناخته و نامرئی چنان به جان بشریت افتاده است که فعلا یک میلیارد نفر را در خانه حبس کرده و بیش از 20 هزار قربانی گرفته و بیش از 450 هزار نفر را به خود مبتلا کرده است. همه در جهان دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستند که چه زمانی این ویروس رخت بر می‌بندد و زندگی‌ها عادی می‌شود؟ هول یافتن پاسخ خیلی‌ها را به پیگیری لحظه به لحظه اخبار مربوط به تلاش‌ها برای کشف داروی کرونا واداشته است. این وسط هم بازار شایعات و اخبار فیک بسیار داغ است. هنوز هیچ کشوری داروی ضد کرونا نساخته و گفته می‌شود این کار دوره بالینی، نه چند روز و چند هفته بلکه چند ماهه دارد. برخی هم می‌گویند اساسا ویروس ها درمان قطعی ندارند و اگر بود که آنفلوانزا سالانه این اندازه در جهان کشته نمی‌گرفت.عده‌ای معتقدند که این ویروس زمانی رخت بر می‌بندد که بیشتر ساکنان زمین به آن مبتلا شوند. اجماع جهانی بر دوری‌گزینی فیزیکی و قرنطینه کامل برای مهار و نابودی کروناستبه هر حال، کرونا روزی خواهد رفت، اما پرسش کانونی‌تر درباره جهان پساکروناست.به نظرم این سخن آنگلا مرکل را که کرونا بزرگ‌ترین چالش آلمان بعد از جنگ جهانی دوم است، باید بر کل جهان تعمیم داد. جهانیان از پایان این جنگ تا به حال با چنین بحرانی مواجه نبودند. بعید است که مقصود مرکل صرفا چالشی بهداشتی و پزشکی باشد، بلکه سخنان او معطوف به تبعات اقتصادی و سیاسی سهمگین کروناست. هنوز برآوردی کلی از میزان زیان‌های اقتصادی آن در سطح جهان نیست، اما صرفا دربخش گردشگری، بر اساس گزارش شورای جهانی سفر و گردشگری بیش از 2 هزار میلیارد دلار خسارت بر جای گذاشته و حدود 75 میلیون نفر در سطح جهان شغل خود را از دست خواهند داد. این تنها یک بخش اقتصادی است و خود نشان می‌دهد که کرونا چه بلایی بر سر اقتصاد جهان آورده و خواهد آورد.اما تداوم کرونا تا چند ماه دیگر به احتمال زیاد جهان را دستخوش تحولات ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک ژرفی می‌کند و نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم را دستخوش تحول می‌کند. آنچه این روزها در جریان است، شباهت زیادی با دومینویی دارد که به جنگ جهانی دوم منتهی شد. نخستین مهره این دومینو 24 اکتبر 1929 در آمریکا بر زمین افتاد. روزی که به پنجشنبه سیاه معروف است و اقتصاد آمریکا در مسیر فروپاشی قرار گرفت و سال‌ها تداوم داشت. در این روز، بورس وال استریت به دلایل متعدد با عرضه بی‌سابقه سهام و تقاضای پایین وارد فاز سقوط شد و پس از آن سقوط تاریخی بازار مالی آمریکا ظرف پنج روز را به دنبال داشت و 29 اکتبر یعنی سه شنبه سیاه رقم خورد.سقوط بورس آمریکا ورشکستگی بانک‌ها را به دنبال داشت و متعاقب آن نیز تجارت جهانی به نصف رسید و کارخانه‌ها در جهان به ویژه در اروپا از حرکت باز ایستادند و بزرگ‌ترین بحران اقتصادی قرن بیستم تحت عنوان "رکود بزرگ" رقم خورد. فرانکلین روزولت در سال 1933 با اجرای اصلاحاتی اقتصادی توانست مهار "رکود بزرگ" را در آمریکا کلید بزند. اما این بحران همچنان در جهان و اروپا تداوم داشت تا منجر به شکل‌گیری چند رژیم دیکتاتوری از جمله نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا شد که مسبب جنگ جهانی دوم شدند. ادولف هیتلر و بنیتو موسیلینی با وعده پایان دادن به این بحران اقتصادی به قدرت رسیدند. پس از این جنگ هم نظم دیگری در جهان برقرار شد.امروز نیز بحران مالی و اقتصادی ناشی از کرونا دومینوی مشابهی را به حرکت در آورده است که می‌رود تحولات سهمگینی را به دنبال داشته باشد، با این تفاوت که بحران مالی کنونی بسیار سنگین‌تر از بحران "رکود بزرگ" است.کرونا زمانی بر جهان سایه افکنده که شاهد رشد راستگرایی، پوپولویسم و نژادپرستی در سطح جهان در چند سال اخیر بوده و از این رو در سایه ناتوانی کشورها در مواجهه با این بحران احتمالا کرونا موقعیت این جریان‌ها را تقویت کند. در واقع، این جریان‌ها و کرونا دو روی یک سکه بوده و همین سیاست دوری‌گزینی که کرونا همگان را در سطح جهان مجبور به آن کرده و کشورها را به بستن مرزها به روی هم واداشته است، همان چیزی است که تندروها در جهان به شکل دیگری پیگیری می‌کنند.برونداد جهانی تحولات احتمالی داخلی کشورها بر اثر کرونا ممکن است تغییراتی در معادلات و سیاست بین‌الملل و چه بسا جابجایی در مرکز ثقل قدرت جهانی باشد. خاورمیانه و شمال آفریقا با این اوضاع شکننده در خیلی از کشورها و سطح بالای نارضایتی عمومی در آن‌ها بیشتر از دیگر مناطق جهان آبستن تحولاتی سترگ‌تر خواهد بود. البته آنچه درباره جهان پساکرونا گفته شد معطوف به تداوم کرونا با این شدت و حدت تا چند ماه دیگر است.

بیست و ششم دلو جشن کاخ سفید است نه پیروزی افغانستان

پیروزی افغانستانِ قربانی در حالیکه از تقدس در جهاد در بازی گرفت احساسات مردم و رهبرانی که در روزگار سلطه امریکا و تروریزم مشغول تقلا برای ماندن در قدرت هستند، هیچ نمانده است.، 26 دلو برای افغانستان طعم پیروزی ندارد زیرا اگر متجاوز خارجی پس از نه سال از کشور خارج شد قهرمانان این جنگ بدل به رقبای برای یکدیگر جای خالی دشمن را پر کردند و بدون آنکه کوچکترین اهمیتی بر مردم زخم دیده و وحشت زده داشته باشند بر سر قدرت به نزاع پرداختند و در کوتاه ترین زمان نه تنها دست تمامی رهبران مجاهد از حکومت کوتاه شد بلکه حاکمیت طالبان برقرار و تروریسم ریشه دواند.اینکه حکومت در دوران جدید این روز را تجلیل می کند و باردیگر رهبران گذشته در مرکز توجه ها از گرامیداشت تا انتقاد قرار می گیرند برای قربانی جز خون چه در پی داشته است که باید تعطیل رسمی اعلام و همایش ها یکی پس از دیگری برگزار شود.اگر خروج شوروی برای افغانستان استقلال می باشد اکنون در سیطره امریکا و تروریسم پاکستان جایی برای این کلمه مانده که روز استقلال را به جشن بنشینیم در حالی که نه رییس جمهور با رای مردم به قدرت رسیده و نه حکومت در خودکفایی به سر می برد آنهم زمانی که از ارگ گرفته تا نهادهای وابسته بدون کمک های خارجی حتی توان تامین هزینه های یک روزه را ندارند.جنگ و خروج شوروی در افغانستان معلول سیاست امریکا بود و این کشور با تمویل دشمنان مسکو کمک های هنگفتی را خرج مجاهدین کرد و از هر سوی جهان افراط گرایان عمدتا عرب را از راه پاکستان به افغانستان گسیل کرد که بعدها بدل به القاعده و طالب شدند.اما زمانی که مجاهدین در تحریک عوامل خارجی و با تکیه بر پاکستان به نبرد با متجاوز خارجی می رفتند و با تحریک احساسات مردم، نیروی جبهه ها را تامین می کردند هیچ برنامه و راهبردی برای دوران پس از شکست شوروی نداشتند جز تنفرهای قومی که همچنان پایدار بود و هر کدام قدرت را برای خود می خواستند.جنگ نه ساله ای که بیش از یک و نیم میلیون کشته، یک میلیون معلول و بیش از پنج میلیون آواره در پی داشت از افغانستان یک قربانی ساخت و از امریکا پیروز میدان زیرا استراتژی کاخ سفید برای پایان دادن به جنگ سرد و شکست دادن شوروی در منطقه خاورمیانه تحقق یافت نه بازگشت امنیت به کشور.از جانب دیگر، پیروز دیگر این شکست، پاکستانی است که بدل به استراتژیک ترین متحد امریکا با دریافت کمک های بیشمار می باشد که هم از افغانستان حیات خلوتی برای گروه های تروریستی ساخت و هم از خود، قدرتی تاثیرگذار در منطقه با کنترل دامنه نفوذ هند.در این راستا می توان درک کرد چرا مردمی که حامی اصلی مجاهدین بوده اند، اکنون با سرخوردگی رهبران را عامل اصلی بروز جنگ های داخلی، ظهور گروه های تروریستی و تداوم جنگ ها می دانند.رهبران جهادی که در نه سال جنگ هر یک مدعی قدرت و حکومت شدند در عدم حمایت امریکا و تمویل از سوی پاکستان و کشورهای عربی قدرت مقابله با شوروی را نمی یافتند و بیش از اینکه خود عامل شکست دادن ها باشند، وسیله اهداف کاخ سفید بودند.استراتژی امریکا بر مبنای به تله انداختن شوروی در افغانستان بود و در حالی که این شکست برای مردم خون و آوارگی به همراه داشت و در رهبران، اعتماد به نفسی را به وجود آورد که خواهان بیشترین سهم از قدرت شدند و به همین دلیل کابلِ میدان جنگ دهه هفتاد آغازگر نبرد داخلی بود.در همین حال، زمانی که مجاهدین با پشتیبانی نظامی وسیع امریکا، عربستان، پاکستان بهره مند می شدند و حکومت اسلام آباد با آموزش مبارزان در تبلیغات گسترده راه را بر هر افراط گری به کشور باز کرد، کاخ سفید مشغول تامین نیازهای رهبران بود هرچند با شکست شوروی هیچ گاه جنگ پایان نیافت.دوران جهاد که زمانی از چنان تقدسی برخوردار بود که مردان خانه ها را برای شرکت در جبهه حق علیه باطل و حفظ دین از گزند کافران ترک می کردند در ورطه زیاده خواهی رهبرانی به زوال رفت که آنان نیز همچون مردم قربانی بازی بزرگ غرب بودند.امریکا پس از به تله انداخت شوروی در افغانستان با تمویل تروریستان مسیر سلطه بر افغانستان را هموار کردند تا به رویای رخنه در خاورمیانه دست یابد، در این میان اگر متجاوز خارجی سبب بسیج مردمی در گذشته نه چندان دور شد چرا اکنون رهبران جهادی در برابر امریکایی که تمامی جغرافیایی افغانستان را در تروریسم خلاصه کرده است، هیچ اقدامی نمی کنند و همراه با حکومت دست نشانده برای کمترین امتیازها مشغول نزاع های داخلی برای ماندن در قدرت هستند؟و حال در 26 دلو هر سال کدام پیروزی را جشن بگیریم از چه استقلالی بگویم؟         Neuer Button

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، استیور پیفر در مقاله‌ای‌ در اندیشکده بروکینگز نوشت: آنقدر کنگره در بررسی این مسئله تعلل کرد که دیگر کار از کار گذشته است و اکنون که 85 درصد از کار لوله گذاری پروژه انجام شده است، تحریم‌های جدید کنگره آمریکا علیه شرکت‌هایی که در ساخت این خط لوله مشارکت دارند نمی‌تواند مانع از ادامه کار شود.

به نوشته پیفر، در عوض این امر می‌تواند پایه‌گذار مشاجرات جدیدی میان اتحادیه اروپا و آمریکا شود.

این اندیشکده با هشدار نسبت به ادامه اختلافات آمریکا و اروپا، توصیه می‌کند که راه‌های دیگری برای کنگره وجود دارد که بتواند مانع از تقابل اروپا و آمریکا شده و در عین حال تضمین کننده این امر باشد که گاز از طریق خط لوله‌ای که از اوکراین می‌گذرد بتواند به میزان قابل توجه به اروپا صادر شود.

شرکت نیمه دولتی گازپروم روسیه هم‌اکنون میزان قابل توجهی از گاز صادراتی خود را از طریق اوکراین به غرب اروپا صادر می‌کند. در سال 2018، این میزان برابر با 87 میلیارد متر مکعب بود و طبق قراردادی که مهلت آن در پایان سال 2019 به پایان می‌رسد، صادر می‌شد.

اوکراینی‌ها خواستار مذاکرات برای قرارداد جدید بلندمدت هستند و روس‌ها با پیش‌بینی تکمیل پروژه نورد استریم 2 و خط لوله مستقل به ترکیه در سال 2020، پیشنهاد داده‌اند که توافقی بسته شود که تنها یک سال اعتبار داشته باشد. این دو خط لوله با هم ظرفیت صادرات 71 میلیارد متر مکعب گاز در سال ایجاد می‌کند و این امر به معنی تغییر مسیر از طریق خط لوله‌ای است که از اوکراین می‌گذرد.

این خط لوله‌ها در اصل به ثمر نشستن تصمیمی است که مسکو یک دهه پیش و برای دور زدن لوله اوکراین گرفت. دولت روسیه و شرکت گازپروم، به دنبال راهی برای از بین‌بردن وابستگی به خط لوله اوکراین و پایان دادن به تعرفه ترانزیتی هستند که سال گذشته 3 میلیارد دلار برای دولت کی‌اف درآمد به همراه داشت.

اتحادیه اروپا نیز تلاش داشت تا توافق میان کی‌اف و مسکو را بر سر قرارداد جدید ترانزیت گازی تسهیل کند. توافقی که کار مذاکره کنندگان را دشوار کرده است بخصوص بخاطر اختلاف عمیقی که بر سر مدت زمان این قرارداد وجود دارد ضمن این که روسیه خواستار این است که اوکراین از جریمه دو میلیارد و هفتصد میلیون دلاری که این کشور علیه گازپروم در دادگاه برنده شده، صرفنظر کند.

اروپایی‌ها هم پیشنهاد داده‌اند که قراردادی 10 ساله با این شرط بسته شود که صادرات 60 میلیارد متر مکعبی در سال از طریق اوکراین را الزام‌آور تلقی کند.

به نوشته این اندیشکده، خط لوله نورد استریم 2 از این جهت کنگره آمریکا را نگران کرده است چون این هراس وجود دارد که میزان وابستگی اروپا به گاز روس‌ها را بیشتر کرده و به شرکت گازپروم اجازه می‌دهد که صادرات گاز از طریق خاک اوکراین را قطع کند.

خانواده های تازه وارد اعضای گروه داعش در سرپل/ مرگ بغدادی/ رهبر نو داعش

در ولایت سرپل 40خانواده از اعضای گروه داعش از یک ماه به این طرف در سرپل جابجا شده اندبه گزارش سایت نوای کارگر ازخبرگزاری آوا، سرپل: منابع محلی در ولایت سرپل در شمال کشور می‌گویند که از یک ماه به این طرف چهل خانواده از اعضای گروه تروریستی داعش در این ولایت جابجا و شروع به فعالیت کرده اندبه گفته منبع گروه داعش در ولسوالی کوهستانات ولایت سرپل و شماری هم در ولسوالی های اطراف شهر سرپل مستقر هستند، آنان طالبان را اجیر خارجی‌ها می خوانند و خود شان را داعیان برحق اسلام خوانده و از مردم خواسته اند تا به آنان بپیوندند. یک منبع معتبر مردمی در ولایت سرپل که نخواست از وی نامبرده شود، به خبرنگار آوا گفته است که نیروهای داعش با خانواده های شان که از یک ماه بدین سو در سرپل آمده است به فعالیت شان آغاز کرده اند.به گفته او این نیروها مصروف آموزش، ساخت و ساز ماین ها، تبلیغ و سرباز گیری از مردم هستند که با پخش شب نامه ها کارکرد های طالبان را تقبیح و مردم را به پیوستن به گروه داعش تشویق می کنند. این باشنده سرپل می گوید که این گروه اگر چه شمار زیاد شان در ولسوالی کوهستانات این ولایت به سر می برند اما شمار دیگر شان در اطراف و اکناف مرکز سرپل جا به جا شده اند.به گفته او این افراد از کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و شماری هم چیچینی با سلاح های دوربین دار مجهز هستند که برای باشندگان سرپل نگرانی خلق کرده است. گزارش‌ها می رساند که حتی زنان داعشی مصروف آموزش ساخت ماین به مردم و اعضای دیگر این گروه هستند. شمار دیگر از باشندگان سرپل نیز می گوید که گروه داعش در ولسوالی کوهستانات سرپل مستقر شده و با سلاح های مختلف مجهز هستند. در همین حال “اسد الله خرمٰ” از اعضای شورای ولایتی سرپل در گفتگو با خبرنگار آوا نیز حضور داعش در سرپل را بسیار نگران کننده خوانده و افزوده که از آمدن داعش در سرپل مردم به شدت نگران هستند.وی افزوده است با توجه براینکه داعش در ولایت سرپل تحت نظارت سخت طالبان قرار دارند ولی برای تمام باشندگان سرپل خطر جدی به شمار می روند. از سوی هم ذبیح الله امانی، سخنگوی والی سرپل در گفتگو با خبرنگارآوا، حضور بیش از 40 خانواده گروه داعش را در ولسوالی سرپل این ولایت تائید کرده اما گفته است که تا هنوز گزارش های موثق از فعالیت این گروه در سرپل به آنان گزارش نشده است.گفتنی است که اخیرا از حضور گروه تروریستی داعش در ولسوالی کوهستانات ولایت فاریاب نیز گزارش شده است، این در حالیست که چند سال قبل ولایات سرپل، فاریاب و جوزجان از مراکز عمده داعش در شمال افغانستان محسوب می‌شد و این گروه توسط طالبان از بین برده شدند.قابل یادآوری است که در ماه اسد سال گذشته “مولوی حبیب الرحمان” رهبر داعش در ولایت جوزجان با شماری از افراد تحت امرش به نیروهای امنیتی تسلیم شد. این فرمانده داعش با بیش از 200 تن از افرادش در ولسوالی درزاب ولایت جوزجان به نیروهای دولتی تسلیم شده بود اما گروه طالبان در آن زمان مدعی شدند که این تعداد از اعضای داعش در محاصره طالبان قرار داشتند اما هیلکوپترهای دولتی آنان را از محاصره این گروه خارج ساختند

موج تازه مهاجرت به اروپا؛ شمار پناهجویان افغان بیش از پناهجویان سوری

در پی افزایش ناامنی‌ها در افغانستان و اوضاع نامناسب این کشور، در سال جاری میلادی ۱۷ هزار پناهنده افغان وارد اروپا شدند که این میزان بیش از شمار پناهجویان سوری است گزارش  اداره امور مرزی اتحادیه اروپا یا «فرنتکس» اعلام کرد که از آغاز سال جاری میلادی تاکنون شمار مهاجرت پناهجویان افغانستانی به اروپا بیش از پناهجویان سوری است.براساس گزارش فرتکس، در طی سال جاری میلادی حدود 80 هزار پناهجو وارد کشورهای اروپایی شده‌اند که از این میان 17 هزار نفر افغانستانی هستند و تنها 10 هزار نفر شامل پناهجویان سوری می‌باشند.براساس برآوردهای سازمان جهانی مهاجرت میزان ورود مهاجرین غیرقانونی افغانستانی به اروپا دوبرابر می‌شود.افزایش شمار پناهندگی اتباع افغانستان به اروپا در حالی افزایش یافته که این پناهجویان با اخراج اجباری و عدم رسیدگی به درخواست پناهندگی از سوی کشورهای اروپایی روبرو هستند و شمار بسیاری از آنها نیز در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارند.وزارت مهاجرین افغانستان اوایل سل جاری اعلام کرد که بیش از 150 هزار پناهجوی افغان در اروپا در وضعیت بلاتکلیفی بسر می‌برند و به درخواست پناهندگی آنها رسیدگی صورت نگرفته است.گفتنی است که میزان پذیرش پناهندگی پناهجویان افغان در سال‌های اخیر در حالی به شدت کاهش یافته که سازمان ملل سال گذشته این کشور را به دلیل تشدید ناامنی‌ها در فهرست کشورهای «درگیر جنگ» قرار داد.

امریکا و پلان تقسیم کشور با پاکستان !!!

پس، هر چه بادا، باد!در هژده سال گذشته کرزی و احمدزی با اندیشه های تاریک ارتجاعی قبیله یی شان همه فرصت های طلایی را در زمینه خودسازی، ملت سازی و دولت سازی برباد دادند. اکنون، بخواهیم یا‌نخواهیم، امریکا پلان تقسیم کشور با پاکستان را تطبیق می کند و دیگر مداری بازی و مکارگی سودی ندارد. هیچ تدبیری هم در برابر این برنامه نداریم. در یک سخن، قمار را پاک باخته ایم.گستره افغانستان به سه بخش تقسیم می شود: لویه قندهار تا هرات زیر کنترل امریکا و باند کرزی و گستره بین زابل و نورستان زیر کنترل طالبان و پاکستان قرار می گیرد. گستره یی از بدخشان تا هرات هم به میدان جنگ مبدل می شود و امریکا و پاکستان مشترکا با حمایت مالی وهابیون عرب می کوشند این گستره را در یک جنگ فرسایشی از زیر نفوذ روسیه، ایران و هند و کشورهای آسیای میان بیرون بکشند. در کابل هم اداره مشترک و مختلط با مشارکت نمایندگان سه بخش تشکیل خواهد شد. دیگر هر اقدامی دیر است و ضیاع وقت. ار چند اکنون اشرف غنی جست و خیز و داد و فریاد را انداخته و گویا در برابر امریکا ایستاده است و در برابر طالبان اعلام جنگ هم نموده است. اما این کار حنای بعد از عید و چهار زانو نشستن پس از باد در هوا پرتافتن است و دیگر بسیار دیر شده است.در سال های گذشته کرزی و احمدزی با هزاران حیله و نیرنگ نگذاشتند امریکایی ها طالبان را سرکوب و نابود کنند. برعکس تا توان داشتند طالبان را از زیر ضربه بیرون کشیدند و هزاران هزار طالب را از زندان ها رها کردند و جلو وحدت ملی و یگانگی و اتحاد را گرفتند و بر دهل تبارگرایی افراطی کوبیدند. نگذاشتند کشور صاحب دولت فراگیر ملی گردد. نگذاشتند صاحب قانون اساسی کارا و پذیرا شویم و نگذاشتند صاحب ساختار نظام درست شویم. نگذاشتند صاحب احزاب فراگیر توده یی شویم. نگذاشتند جامعه مدنی رشد کند و نگذاشتند دموکراسی به بالندگی برسد. برعکس، فرهنگ سخیف و ناسخته تقلب و جعلکاری و بزهکاری را نهادینه ساختند.از برکت خودکامگی، انحصارگرایی و خودرایی این دو مشر تحمیلی و نابه کار امروز کشور به این حال افتاده است. امروز در پهنه بین زابل و بدخشان شبکه حقانی، حزب اسلامی، طالب، داعش و ده ها باند جنایتکار وابسته به پاکستان و شیوخ وهابی عرب فرمان می رانند و حضور دولت در مراکز با پشتیبانی امریکا اسمی و صوری است.اکنون، دیگر برای نجات کل کشور بسیار دیر شده است. پس، هر چه بادا باد. چه داکتر عبدالله رویکار بیاید، چه غنی بتواند با تلقبات بیاید، چه پمپ یو بیاید و یک دولت وحدت ملی دیگر بسازد و یا هم برنامه های خلیلزاد و کرزی پیروز شود و دولت انتقالی یا موقت رویکار بیاید، تفاوتی در سرنوشت کشور نخواهد داشت: طرح تبرتقسیم کشور در هر صورت پیاده خواهد شد. امریکا در اصول بر سر تقسیم کشور و قدرت در کابل با پاکستان به توافق رسیده و بخواهیم یا نخواهیم، این برنامه را پیاده خواهد کرد. برای امریکا منجمد ساختن و کنسروسازی بحران افغانستان تا زمانی که بار دیگر زمینه برای حضور گسترده و پیش گیری فارود پالیسی به سوی آسیای میانه فراهم گردد ، و حضور محدود در بخشی از کشور تا آن دم؛ اولویت دارد و چنین هم خواهد شد. افغانستان دیگر برای امریکا لولویت ندارد و باید خود را متوجه مسایل مهم تری چون رقابت با روسیه در قطب شمال، گرفتن گریلند، ونزویلا، بحران اوکرایین، رقابت با روسیه در تیاتر اروپا، مبارزه با ایران در خاورمیانه و جنگ بازرگانی با چین نماید.بی چون و جرا کرزی و احمدزی مقصران اصلی در این فاجعه هستند.از همین رو، باید کوشید تا هر دو گرگ پیر و خونخوار از گردونه سیاسی کشور به دور انداخته شوند. ماندن بیشتر آن ها در صحنه تنها معادله را پیچیده تر و سر در گم تر می سازد. در هژده سال گذشته، کرزی همچون سردمدار باند مافیایی مواد مخدر و غصب زمین و احمدزی، همچون سالار مافیای الیگارشی مالی، از هیچ جفای در حق مردم و کشور دریغ نکردند و آن را در آستانه فروپاشی و از هم گسیختگی کشاندند. 150میلیارد دالر کمک های جامعه جهانی را برباد دادند و حیف و میل کردند. اکنون باید در اندیشه نجات گستره یی از بدخشان تا هرات برآییم. کار گستره یی از زابل تا نورستان تمام است و در گستره لویه قندهار هم کسی کاری نمی تواند. در آن جا حضور امریکایی ها دایمی است و بازرگانی مواد مخدر هم به خاندان کرزی سپرده شده است. مرکز ثقل بحران به کابل و شمال کشیده شده است.باید همه نیروی خود را برای نجات شمال و هزارستان و کابل متمرکز سازیم.آری!- عزیز آرینفر. به گفته آلمانی ها دیگر است - zu spät

اطلاعات ۲۲ دستگاه بیومتریک در کابل در دسترس نیست

عضو کمیسیون انتخابات افغانستان اعلام کرد که ۷ دستگاه بیومتریک در کابل ناپدید شده و کارت‌های حافظه ۲۲ دستگاه دیگر نیز توسط افراد بانفوذ از دستگاه‌ها خارج شدند.به گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، «مولانا عبدالله» عضو کمیسیون انتخابات افغانستان در یک نشست خبری اعلام کرد که از 7 دستگاه بیومتریک از مراکز اخذ رای در کابل ناپدید شده است.وی بدون نام بردن از جناح و یا گروه خاصی نیز افزود: شماری از افراد قدرتمند کارت حافظه 22 سامانه بیومتریک دیگر را نیز از دستگاه‌ها بیرون کشیده‌اند.عبدالله ادامه داد که چنین مواردی در برخی دیگر از ولایت‌ها نیز رخ داده است و درباره اعتبار آرای این مراکز بر اساس دستورالعمل تصمیم گرفته می‌شود.به گزارش بی‌بی‌سی، تاکنون مواد حساس انتخاباتی از 22 ولایت افغانستان به کمیسیون انتخابات رسیده و انتظار می‌رود مواد حساس سایر ولایت‌ها نیز تا پایان امروز به این مرکز برسد.عبدالله درباره بررسی دو مرحله‌ای این آرا گفت که در مرحله نخست آرای بیومتریک و غیربیومتریک تفکیک می‌شوند و پس از آن نیز آرای بیومتریک برای بررسی مشکلات و تخلفات احتمالی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

-   اتحاد چین و روسیه ریا نووستی- ترجمه آزاده اسفندیاری

فشار های اقتصادی و سیاسی ایالات متحده آمریکا به جمهوری خلق چین و روسیه، پروسه اتحاد دو کشور را سرعت می بخشد.پیش نویس تحریم های اقتصادی پنجگانه مصوب کمیته سنای آمریکا علیه چین، به بهانه سرکوب دمکراسی، آزادی خواهی و حقوق بشر در هنگ کنگ، در دست اجرا می باشد. در این رابطه، احزاب جمهوری خواه و دمکرات با لفاظی در باره هنگ کنگ از یک دیگر سبقت می گیرند.قطعاً خبرهایی از این دست، از منظر منافع ملی روسیه مثبت ارزیابی می شود.  بدون تردید، سخت‌ گیری های همه جانبه ایالات متحده آمریکا نسبت به چین، الزاما واکنش‌ های سخت این کشور را در پی خواهد داشت.جالب توجه است که تنظیم کنندگان پیس نویس تحریم های چین، همان سناتورهایی هستند که دخالت روسیه در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا را مطرح کرده بودند. در صورتی که سیاست‌ های سخت گیرانه ایالات متحده آمریکا ادامه پیدا کند، مجموعه‌ ای از شرایط را  به وجود می‌ آورد که هر گونه امید واری، برای بهتر شدن روابط واشنگتن و پکن را زیر سؤال خواهد برد. نخبگان و سناتور های ایالات متحده، همانقدر چین هراسی را دنبال می‌ کنند که روس هراسی را. بعنوان مثال از سناتور مارکو روبیو، می‌توان نام برد که از اتحادیه اروپا می‌ خواهد تا این اتحادیه، کار ادامه لوله کشی گاز روسیه ( Nord Stream-2 ) به اروپا را متوقف کند و از سوی دیگر خواهان تحریم شرکت های نفت و گاز روسیه می شود. سناتور روبیو، همچنان از پکن، خواهان اجرای الزامات هنگ کنگ جهت اجرای دموکراسی می شود. در غیر این صورت مقامات چینی باید مورد تحریم قرار بگیرند.سیاست‌ های خارجی ایالات متحده با همه پیچ و تاب ها و لفاظی هایی که در باره آن می‌ شود از هر طرف نمایان است. همه، اعم از دوستان و دشمنان، حتی اتحادیه اروپا، از لیسبون تا ولادی وستوک و شانگهای باید از دستورالعمل های سیاست‌ خارجی این کشور پیروی کنند و حق هم ندارند از منافع ملی خود صحبتی به میان آورند. منافع ملی، تنها متعلق به یک کشور است و آن هم ایالات متحده آمریکا (تنها کشوری که خود را با همه کشور های جهان همسایه می داند.م).این واقعیت که قانون حقوق بشر و دمکراسی نوع آمریکایی برای هنگ کنگ که مورد تصویب اعضای کمیته خارجی مجلس سنا، اعم از جمهوری خواهان و دمکرات ها قرار گرفت، صراحتاً دخالت در امور جمهوری خلق چین است.واقعیت این است که وزارت خزانه داری آمریکا تلاش دارد تا به زیر ساخت های مالی هنگ کنگ به عنوان یک مرکز مالی عظیم، آسیب های جدی وارد کند، ضمن این که، تنظیم کنندگان مالی ایالات متحده با خرید بورس لندن توسط بورس های مالی هنگ کنگ مخالفت کردند.با این حال آن طور که مشخص می باشد، ایالت متحده آمریکا نه تنها در صدد است تا موسسات مالی چین، بلکه زیر ساخت های اقتصادی این کشور را نیز دچار اختناق کند و از دسترسی به منابع انرژی محروم گرداند. محدودیت برای شرکت های نفتکش که نفت ایران را به چین حمل می‌کنند از این نمونه‌ ها هستند. در عین حال تحریم های ثانویه، اقداماتی است علیه دیگر کشورهایی که با ایران کار میکنند و خواه ناخواه شرکت های چینی را مورد تهدید قرار خواهند داد.بر اساس گزارش رسانه‌ های خبری آمریکا، پی آمد سیاست‌ های ژئوپلیتیکی ایالات متحده وخیم تر از آن خواهد بود که تا به حال اعمال شده است. تحلیلگراقتصادی CNBC می نویسد، افزایش فشار دونالد تراپ، بر پکن و تحریم های مداوم علیه روسیه، کمک کرده است تا این دو کشور از دهه 1950 بیشتر به هم نزدیک شوند.طبق نوشته روزنامه نیوزویک، جنگ‌ های تجاری دونالد ترامپ، فرصت مناسبی در آینده برای جمهوری خلق چین و روسیه خواهد بود تا ایالات متحده را به چالش بکشند. انتظار می‌ رود با ادامه تلاش‌ های واشنگتن، جهت تداوم تحریم ها و با وجود فراز و نشیب سیاست‌ های داخلی این کشور، اتحاد چین و روسیه شتاب بیشتری به خود بگیرد

شمار رای دهندگان در ولایت‌های ناامن بیش از مناطق امن افغانستان است

گزارش « نوای کارگر» به استناد گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، آمار ابتدایی کمیسیون انتخابات افغانستان نشان می‌دهد که شمار شرکت کنندگان در برخی از ولایت‌های ناامن نسبت به برخی ولایت‌های با امنیت بالا بیشتر شده است.گفته می‌شود که در «بامیان» امن‌ترین ولایت افغانستان از 218 مرکز اخذ رای، 84 هزار و 124 نفر رای داده‌اند در حالی که پکتیا از جمله ولایت‌های ناامن در 155 مرکز اخذ رای حدود 161 هزار 678 نفر رای داده‌اند.به طور نمونه در ولایت «بغلان» که دو شهرستان آن در کنترل طالبان است و دستکم این گروه بیشتر مناطق 6 شهرستان دیگر این ولایت را نیز در کنترل دارند، از 146 مرکز حدود 155 هزار و 772 رای دهنده پای صندوق رفته‌اند. اما در بلخ کمتر از نصف آرای بغلان یعنی از 155 مرکز حدود 74 هزار 441 رای ثبت شده است.همچنین در ولایت «ننگرهار» با آن که گروه طالبان و داعش بیش از هر ولایت دیگر افغانستان حضور دارند از 399 مرکز حدود 255 هزار و 52 نفر پای صندوق‌ها رای رفته‌اند در حالی که ولایت هرات از253 مرکز دستکم 12 هزار و 56 نفر رای داده‌اند.

افزایش ناامنی‌ها در شمال افغانستان؛ «بهارک» و «خواجه غار» در آستانه سقوط توسط طالبان

نماینده مردم «تخار» در سنای افغانستان هشدار داد که در نتیجه تشدید حملات طالبان شهرستان‌های «بهارک» و «خواجه غار» این ولایت در آستانه سقوط قرار دارد. افزایش ناامنی‌ها در شمال افغانستان؛ «بهارک» و «خواجه غار» در آستانه سقوط توسط طالبانبه گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، «عبدالوهاب عرفان» نماینده مردم «تخار» در سنای افغانستان گفت که وضعیت امنیتی این ولایت در بدترین حالت قرار دارد و مراکز شهرستان‌های «بهارک» و «خواجه غار» در نتیجه حملات طالبان در آستانه سقوط قرار گرفته است.وی افزود که به دلیل درگیری‌ها تماس با 6 شهرستان پس از «کوکچه» قطع شده و وضعیت امنیتی در این شهرستان‌ها نیز وخیم است.«سید شرف‌الدین عینی» نماینده تخار در پارلمان افغانستان نیز گفت که اعضای طالبان از ولایت‌های «بدخشان» و «قندوز» برای حمله گسترده به مرکز این ولایت و شهرستان‌های آن گردهم آمده‌اند.به گزارش «ماندگار»، عینی افزود که بخش عمده مناطق 7 شهرستان پس از کوکچه به دست طالبان سقوط کرده و تنها مراکز این شهرستان‌ها در کنترل نیروهای دولتی است.

سه گروپ نامزادان انتخابات خود را پیروزمیدانند

تیم‌های انتخاباتی واقف هستند که آمریکا برایش استقرار یک دولت مقتدر در شرایط کنونی اهمیت صدچندان دارد زیرا آن‌ها بر تکیه بر این دولت می‌توانند بار دیگر به میز مذاکره با طالبان برگردند و در غیر این صورت طالبان بیش از گذشته دست برتر را خواهند داشت و از مواضع و منافع خود کوتاه نخواهند آمد.آمریکا همچنین به دنبال برقراری آرامش پیش از بازگشت به میز مذاکره با طالبان است و می‌داند چنانچه شرایط انتخابات به سمتی پیش رود که تیم‌های ناراضی شکایت‌شان را به کف خیابان بیاورند امکان هرگونه ناآرامی وجود دارد و اولویت صلح با طالبان به اولویت دست دوم تبدیل خواهد شد و آمریکا را بیش از پیش در باتلاق افغانستان فرو خواهد برد.و در نهایت تیم‌های انتخاباتی افغانستان این مهم را نیز پذیرفته‌اند که این آمریکاست که تصمیم نهایی در مورد اعلام تیم پیروز را خواهد گرفت.با توجه به همه مسائل فوق حال می‌توان اینگونه جمع‌بندی کرد: تیم‌های انتخاباتی افغانستان با درک شرایط موجود در کشورشان و اهمیت این انتخابات برای آمریکا از یک سو و با داشتن تجربه تشکیل حکومت وحدت ملی از سوی دیگر شروع به اعلام پیروزی زودهنگام کرده‌اند تا از این طریق بتوانند آمریکا را تحت فشار جدی گذاشته و بتوانند سهم حداکثری قدرت را برای خود در دولت آینده به دست آورند. اما این انتخابات یک تفاوت جدی دارد و آن هم حضور حکمتیار به عنوان ضلع سوم طلبکار است. در حالی که در انتخابات‌های گذشته همواره دو گروه جدی رقیب وجود داشته و آمریکا می‌توانست با گروه بازنده وارد معامله شود این بار حکمتیار به عنوان ضلعی جدی حضور دارد که کار را بیش از پیش برای واشنگ

ابراز نگرانی روسیه از تهدید داعش و سرایت ناامنی‌های افغانستان به آسیای مرکزی

بیست سومین سالگرد شهادت  داکترنجیب الله را گرامی میداریم

بیست سومین سالگرد شهادت داکترنجیب الله را گرامی میداریم !گرامیداشت از سالروز شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید در واقع گرامی داشت از مبارزات داد خواهانه حزب دخ ا ( حزب وطن) بخاطر تحقق آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان است. گرامی داشت از مبارزات مردم افغانستان در برابر استبداد، ارتجاع و متجاوزین خارجی است. گرامی داشت از ایثاروفداکاری ها بخاطر دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی ، صلح و دموکراسی ترقی و عدالت اجتماعی است . میراث بجا مانده از شهادت داکتر نجیب الله شهید، درد های فراق و درس های وفاق است درد هاي سوزنده و درس هاي آموزنده. بلی ، شهادت شاد روان داکتر نجیب الله شهید برای مردم افغانستان و قبل از همه برای جنبش دادخواهانه کشور ما ضایعه بزرگ و جبران نا پذیر بوده است. و در عین زمان این شهادت سرافرازانه در راه وطن درس بزرگی است برای کلیه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) و جنبش ترقي خواهانه کشور. درسی که از آن ندای داد خواهانه زنده یاد داکتر نجیب الله شهید تا هنوز بگوش ها طنین می افگنده است . ندایی که وجدانهای جهل و خفته را بیدار ساخته و دردی که اکثرا توده های میلیونی کشور ما آنرا تا مغز استخوان های خود احساس نموده و بدرک فراموش نا شده تاریخ مبدل میگردد شهید داکتر نجیب الله نماد عالی خصایل انسانی و انساندوستی بود و بالا تر از آن که درین محدوده گنجانیده شود . ولی مختصرا باید گفت که زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت برازنده سیاسی، مرد شجاع ، جدی و با متانت ، وطنپرست دلیر، سیاست مدار نامور میهن و منطقه بود. زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت کارا و پرتوان در امر مبارزه و رهبریت برخاسته از مکتب بزرگ حزبش، این مکتب انسان دوستی که همواره به آن فخر میکرد و اکنون همان مکتبش، حزبش و خانه بزرگش به آن می بالد.دوستان هموطن بیایید با گذشت، با همدلی و همیاری، توان صلح و آشتی را در وجود خود تقویت بخشیم و درفش فروزان آشتی ملی و همبستگی را بر فراز اهداف انسانی خویش وبخاطر رنجهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان عزیز بر قله های شامخ آرمانهای بیکران مردم به خون خفته ما در اهتزاز در آوریم . واز هرگونه بلند پروازی روشنفکرانه به پرهیزیم تا روح وران زنده یاد داکتر نجیب الله شهید و همه سپردگان راه ترقی و سعادت وطن شاد گردد .باتقدیم حرمت و احترام
مسکو – ایرنا – وزیر دفاع روسیه در اظهارنظری هشدار آمیز به آمریکا اعلام کرد که کشورش به استقرار موشک های ایالات متحده در آسیا یا اروپا پاسخ متقابل خواهد داد.سرگئی شایگو روز یکشنبه در گفت وگوی مشروح با شبکه تلویزیونی روسیه۲۴ گفت: روسیه تمایل به مذاکره با آمریکا دارد و تا زمانی که آمریکایی ها موشک های نقض کننده پیمان موشکی را در آسیا یا اروپا مستقر نکرده اند، مسکو نیز اقدامی نخواهد کرد.پیمان منع موشک های هسته ای کوتاه و میان برد سال ۱۹۸۷ میان واشنگتن و مسکو امضا شد.'میخاییل گورباچف' آخرین رهبر شوروی و 'رونالد ریگان' رئیس جمهوری وقت آمریکا این پیمان را در طول جنگ سرد که جهان به دو اردوگاه شرق و غرب تقسیم شده بود، امضا کردند و طرفین متعهد شدند در جهت حذف موشک های هسته با برد کوتاه (از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلومتر) و همچنین موشک های هسته ای میان برد (۱۰۰۰ تا ۵۵۰۰ کیلومتر) اقدام کنند و در آینده نیز اقدام به تولید، آزمایش و گسترش این موشک ها نکنند.ایالات متحده و ناتو مسکو را متهم می کنند که با اقدام به تولید، آزمایش و گسترش این موشک ها عملا پیمان مورد بحث را زیر پا گذاشته، اتهامی که همواره از سوی روسیه رد شده است  .پیمان منع موشک های هسته ای کوتاه و میانبرد روز دوم ماه اوت (۱۱ مرداد) پس از خروج آمریکا از ان و سپس اقدام متقابل روسیه، اعتبار خود را از دست داد.وزیر دفاع روسیه در ادامه سخنان خود گفت که روسیه بارها آمریکا را دعوت به مذاکره در این خصوص کرده است و همواره مسیر مذاکره با واشنگتن را باز گذاشته است.وی ادامه داد: طرف روسی پیشنهاد کرده که طرف آمریکایی با ویژگی های موشک ۹ام.۷۲۹ که از نظر این کشور ناقض پیمان منع موشک های هسته ای کوتاه و میانبرد بوده است، آشنا شود اما آمریکایی ها تمایلی به این کار نشان نداده اند.** آمریکا پیش از خروج از پیمان موشکی گام هایی برای نقض این پیمان برداشته بودشایگو در بخش دیگری از سخنان خود گفت که یک سال پیش از خروج واشنگتن از پیمان منع موشک های هسته ای کوتاه و میانبرد، مبلغی برای ساخت موشک های کوتاه و میانبرد در بودجه دفاعی آمریکا منظور شده بود.وزیر دفاع روسیه این را هم گفت که روسیه برای مذاکره با آمریکا درخصوص موشک های کوتاه و میان برد آماده است.جان هانتسمن سفیر آمریکا در روسیه به تازگی اعلام کرد که آمریکا قصد استقرار موشک های هسته ای کوتاه و میانبرد در اروپا را ندارد و مطابق سخنان وزیر دفاع آمریکا اگر نیاز به استقرار موشک باشد در وهله اول آنها را در آسیا و اقیانوس آرام و نه اروپا مستقر خواهیم کرد.مساله موشک های کوتاه و میانبرد در زمان حاضر به مهم ترین موضوع مورد اختلاف روسیه و آمریکا تبدیل شده است و سبب بروز موج جدید تنش ها بین دو کشور شده است.

وزیردفاع روسیه: جنگ جهانی سوم آخرین جنگ دنیاست

پایگاه نظامی بگرام بزرگترین پایگاه نظامیان آمریکایی در افغانستان است.

روزاول می ، روز همبستگی کارگران جهان

کارگران عزیز وزحمتکش افغانستان از روزاول ماه می ، روز رستاخیز همبستگی جهانی طبقه کارگر استقبال کنید .در این روز کارگران جهان غرض آگاهی طبقاتی وشرایط بهبود کار مبارزه و آگاهی در راه رهایی از ستم و استثمار نظام سرمایه داری تجلیل بعمل آورید - کارگران دوران ساز میدانید که نظام استثمارگر و ظالمانه سرمایه داری جاودانه و ابدی نیست ، نشان بدهید که سرمایه داری پایان تاریخ نیست. کارگران جهان در این روز بر همبستگی بین المللی صفوف شان و بر مبارزه جهانی طبقه کارگر برای برانداختن نظام بردگی سرمایه داری تأکید می کنند. اول مه، روز کارگر فراخوانی است به صدها میلیون زن و مرد کارگر از هر ملیت و یا هر نژاد و رنگ پوست، تا در این روز در یک آکسیون مشترک، چرخ های تولید سرمایه داری را از حرکت باز دارند، اعتصابی جهانی بر پا کنند، و نیروی خود را با طرح عاجل ترین خواسته هایشان رودرروی طبقه سرمایه دار و دولت های حامی آن قرار دهند. - کارگران عزیزوطن ، امسال در شرایطی به استقبال مراسم اول ماه مه، روز جهانی کارگر می بشتابید که رژیم ضد طبقه کارگر وضد اکثریت جامعه ما ، از هر گونه امتیاز ودریافت کار وشغل زدایی مبراست ، واز آگاهی شما توده‌های زحمتکش وطن به ویژه ازاجتماعات اعتراضی شما کارگران و ورود گسترده تان به صحنه مبارزه سیاسی به شدت وحشت دارد - صف های تانرا هرچه بیشتربسیچ و صدایی تانرا هرچه رسا و رساتر سازید ، صدای حق و عدالت خواهی تانرا برای دریافت کار وحقوق انسانی به گوش جهانیان برسانید ، در مبارزه پیگیر خویش به این تلسم نابکار وحشت ودهشت پایان بخشید . - تازمزمه های عدالتخواهی تان به فریاد مردمی مبدل نشود ، امید صلح سرتاسری نیست - مستبد را مجبور به شنیدن سازید ، اگر زمزمه ها به فریاد همگانی توده های ملیونی درشهرها و قره های دور مبدل نگردد ، همین تخم های لعنتی و موصیبت درد سر، همین انگل های بی شرم، همین شپش های چاق چله که برجان شما کارگران زحمتکش می ترکند ، با استفاده از تشکیلات منظم سیاسی ، مذهبی دولتی وابسته با استعمار نوین با پاشنه های آهنین بالای شما حکمروایی میدارد .- کارگران بیکار وطن ، رژیم حاکم مزدور ، ارتجاع محافظه کار و مافیای مذهبی آدم کش حرفوی ، دشمنان کار ونان شماست .- کارگران آگاه ودوران ساز! شما بیشترنمی توانید با ادامه چنین وضع رقتبار که هر روز بهترین جوانان شمااز بیکاری مزمن ورقتبار اجیر در جبهه های جنگ نامعلوم دسته دسته جان می دهند ویا در زندانهای کشورهای بیگانه اثیر اند ویا از بیکاری گروه گروه محتاط به مواد مخدرگردند ، خاموشی اختیار کرد - صدای دادخواهی خویش را هرچه بیشتر رسا ورساتر سازید .                                                       به پیش به سوی تجلیل پرشکوه اول می ، روز همبستگی کارگران جهان !                         باحرمت فراوان حمید کارگر

کارگران عزیز وزحمتکش افغانستان از روزاول ماه می ، روز رستاخیز همبستگی جهانی طبقه کارگر استقبال کنید .

پیام تبریکی سایت نوای کارگر

در رابطه به بیست یکمین سال وفات ببرک کارمل

بیست یکمین سال وفات رهبرخردمند کارگران وزحمتکشان افغانستان ، چهارمین ریس جمهورجمهوری دموکراتیک افغانستان زنده یاد ببرک کارمل فقید بنیادگذارحزب دموکراتیک خلق افغانسان ، فرزند راستین دوست صدیق کارگران و دهقانان وسایر زحمتکشان ، مبارزپرشور ، رهکشای اصلی راه مبارزه ترقی خواهانه کشورعزیزما ، اساسگذار راه نوین مبارزه بخاطرنجات مردم از عقب مانی های اقتصادی صنعتی ، کشاوزی و تعقیب راه رشد غیر سرمایه داری برای بیرون رفت ازعقب مانی های قرون متمادی سرزمین عقب نگهداشته بمثابه رهبر خردمند شخصیت ملی وبین المللی جنبش های چپ دموکراتیک منطقه و احزاب برادرجهان شناخته شده وتوانست با اندیشه ترقی خواهانه و با ژرفترین درک علمی خویش تحلیل دقیق ازتیوری طبقه کارگر درمطابقت باوضع جامعه خویش رهنما باشداکنون همینکه بیست یک سال از وفات اولین معلم مدرسه سیاسی ما کارگران که با مطالعه دقیق شرایط علمی و شیوه های مبارزه را درخم و پیچ مبارزات صنفی وکار در بین دهقانان ، کوپراتیفهای دهقانانی، صندقهای تعاونی کاردر محلات و مسجاجد وتکیه خانه ها رهنمای کرد ، تاکید ایشان بر آن بود تا کارگران مجهزبه ایدلوژی دورانساز طبقاتی مربوط خود گردد، در این راستا ازایجاد کورسهای آموزش آقتصاد سیاسی وتعقیب جریان مبارزات سیاسی کارگران جهان آگاهی داشته باشیم پرداخت ، به مطالعه کتب واثار مترقی وبالا بردن سطح فکری کارگران توجه خاص داشت وبطورهمیشه از این مورد نظارت وکنترول می کرد ، درود وسپاس فراوان نثارایشان باد !- یاد آمد ؛ اولین کتاب که رفیق کارمل برای مطالعه ام داد ( بشردوستان ژنده پوش ) ناول از ژان ژاک رسو نویسنده انگلیسی ، درآن مقطعه منحیث کارگر آگاه بصفت منشی حزبی مسول رهبری آن سازمان را درکامبنات خانه سازی به عهده داشتم این ناول که زندگی کارگران انگلستان را تمثیل می کرد برای همه کارگران آگاه دلچسپ بود ، در کارخانه دست بدست می گشت اکثرآ اوقات ازآموزش و رهنمای خردمندانه ایشان برخورداربودیم- یاد آمد « جنبش های خودبخودی کارگری » زمانیکه مارش ظفرنمون کارگران شبرغان پیام آور امید و شجاعت را مبارزه متشکل حقوق صنفی کارگری را دربر داشت برای اولین بار در تاریخ مبارزات کارگری افغانستان رهبری سالم و خلاقانه رفیق کارمل بود ، سازمانهای واعتصابات کارگری سایرکارخانه ها ازجمله ، کارگران آگاه نساجی پلخمری به ابتکار وخلاقیت رفیق سلیم کارگر برای اولین بار ، اعتصاب کارگران آگاه نساجی جبل سراج ، این جانب مسول کارساسی دربین کارگران کامینات خانه سازی به همکاری زنده یاد رفیق شکورشفیعی کارگر که غرض خواستهای برحق کارگران آن کارخانه مطابق قانون کار وکارگر ( حق بیمه کار کوپون رخصتی و مریضی ) برای اولین بارمارش کارگری رااز کارخانه کامینات خانه سازی واقع خواجه رواش الی چهاراهی پشتونستان رهبری کردید وبعدآ خواسته های صنفی پذیرفه گردید ، بدین منظورمحرک کارگران تشخیص وبرکنار گردیدم ، همینکه گزارش خدمت رفیق کارمل بعمل آمد بادستان پولادین وبوسیدن روی از ما استقبال وتشکر کرد- یاد آمد « همکاری رفیق کارمل برای دریافت کار، به رفیق کشمند کارمند وزارت معادن وصنایع وقت وظیفه سپرد تاهرچه زوتردریکی از کارخانه های بزرگ شامل کارگردم ، چه دلسوزانه بود » به کمک ایشان به صفت کارگرتخنیکی ومسول سازماندهی کارگران کارخانجات جنگلک توظیف ومورد شاد مانی وی قرارگرفت .- یاد آمد « ملاقات رفیق کامل با منشی های کارگران کارخانه های تولیدی شهرکابل ببرک کامل باحضورداشت استاد میراکبرخیر » چه تحلیل دقیق ازضع کنونی کارگران خواستهای صنفی وجنبش های خود بخودی وصدمه به این جنبشها کارگری وتوطعه های چپروانه ماویستی با شعارهای انقلابی بدون داشتن حزب طراز نوین طبقه کارگرو جنبش های صنفی کارگران به گمرای وخشونت می کشاند ، رهنمای کردند ، منشی های حزبی هرکارخانه ازصورت بهبود وجلب وجزب کارگران برای صنوف ایشان ، گزارش ارایه داشتن .- یاد آمد « دستور رفیق کارمل درجلسه سرتاسری فعالین امنیت دولتی قصرسلام خانه » ریس عمومی امینت دولتی وقت شهید داکتر نجیب الله « درسیاست های کادری خویش نقش اساسی رهبری را در وجود کادرهای کارگری حزب ارتقا دهد تا با دست پاک قلب گرم و مغزسرد با دریافت آموزش مسلکی درژنسکی خدمتگذارخوب مردم باشند وازاجرای تطبق آن گزارش دهند. »- یاد آمد روزی که نزد محترم آغاصاحب یکی ازسابقه دار ترین کارمندان صدارت شاهی ارتقاع از کاتبی تاریاست ومورداحترام کارمندان خویش بودند باتجارب کاری نصف روز بحیث ریس اداری ریاست جمهوری وبعد ازظهرمسولیت ریس عمومی اداری شورای وزیران آن وقت را به عهده داشت ، نشسته بودم که یکی ازکامندان مربوطه آن اداره طالب هدایت ریس شد . گفت « ریس جمهورببرک کارمل بوت های خود را غرض ترمیم توسط خانه سامان دربازارفرستاده بود ،پیاده ازپول شخصی خود پرداخته ، بل هم ندارد به کدام حساب وارد گردد ؟ ریس اداری ملبغ ناچیزی ازجیب کشیده به پیاده داد وخندید افتخار به چنین ریس جمهوری . »عزیزان مبارز اول دسامبر ۱۹۹۶ رهبر فرزانه خود را از دست داد ند ، روحش شاد خاطرات جاویدان باقی .باحرمت فراوان حمیدکارگر03 - 12 -2017

ای داد افغانستان! بیداد افغانستان ، فریاد افغانستان! فریاد افغانستان

تو مهد آفتاب، فردوس آرمان، پابست جام جم؛ اُم البلاد شرق، از دور ترین زمان.تو ملک کاوه و استان طاهری؛ یعقوب گُرد را باروی سروری؛بو مسلم از تو خاست، سقف فلک شگافت طرح نوین بریخت دنیای تازه ساخت؛ با رستخیز خلق، در زبده انقلاب.ای داد افغانستان! بیداد افغانستان ، فریاد افغانستان! فریاد افغانستان بود زندگانی ها از تو شگوفه خیز، بود مرگ و درد و غم؛ از تو بعید نیز؛دشت تو پر ز گل؛ باغ تو پر ز مُل؛ پُر شهد و باده و سرشاری و سرور؛ پر عشق و شعر و شور، بانگ نسیم و آبای داد افغانستان! بیداد افغانستانفریاد افغانستان! فریاد افغانستان از جهل دین لیک، شیطان خدا شدت؛ زانسوی بحر ها، از لای ابر ها و ز درز «دیورند»، اردوی اهریمن فرمانروا شدت؛پندار نیک را، گفتار نیک را، کردار نیک را؛ در تو تباه کرد اشرار پشم و ریش؛ با رنج و با عذابای داد افغانستان! بیداد افغانستان فریاد افغانستان! فریاد افغانستان شد دخمه های مرگ، دشت شقایقت؛ خون و جسد گرفت، پهن حدایقت؛ ایمینی ترک کرد شهر و ده و دیار؛ یا ترس و دلهره، یا بمب و انتحار؛ نه تاب ماندن نه قوت فرار؛ گو سقف آسمان شد برسرت خرابای داد افغانستان! بیداد افغانستانفریاد افغانستان! فریاد افغانستان ، یک دسته غلام، امیر و حاکمت؛ تریاک و هیروئین، عنوان قایمت؛ جاسوس های غیر صاحب مقام تو؛ فساد و غدر و شرّ سبک و نظام تو، نی فکر و عاطفه، نی سنجش و حساب.ای داد افغانستان! بیداد افغانستانفریاد افغانستان! فریاد افغانستانچنگیز اگر شکست، بالای قامتت، برخاستی تو باز بر پای حکمتت؛ انگریز اگر درید لوای رفعتت، «افغانی» بر نمود اندام حاجتت: کز «عالمان سوء» دور دار دولتت؛ دادت «امان شاه»، تفصیل آن جنابای داد افغانستان! بیداد افغانستان ، فریاد افغانستان! فریاد افغانستان هیهات! فریب باز؛ بس فتنه ساز کرد؛ ابلیس به نام دین؛ با «عالمان سوء»، ملای کور و لنگ، در قلب ساده ات، دستان دراز کرد. واماندی از زمان، پس ماندی از حریف؛ هم خود به دست خود؛ کردی خودت تباه. برگرد ازین طریق تا گردی راهیابای داد افغانستان! بیداد افغانستان ، فریاد افغانستان! فریاد افغانستان14 عقرب 1396محمد عالم افتخار

بیست یکمین سالگرد شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید را گرامی میداریم

گرامیداشت از سالروز شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید در واقع گرامی داشت از مبارزات داد خواهانه حزب دخ ا ( حزب وطن) بخاطر تحقق آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان است. گرامی داشت از مبارزات مردم افغانستان در برابر استبداد، ارتجاع و متجاوزین خارجی است. گرامی داشت از ایثاروفداکاری ها بخاطر دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی ، صلح و دموکراسی ترقی و عدالت اجتماعی است . میراث بجا مانده از شهادت داکتر نجیب الله شهید، درد های فراق و درس های وفاق است درد هاي سوزنده و درس هاي آموزنده. بلی ، شهادت شاد روان داکتر نجیب الله شهید برای مردم افغانستان و قبل از همه برای جنبش دادخواهانه کشور ما ضایعه بزرگ و جبران نا پذیر بوده است. و در عین زمان این شهادت سرافرازانه در راه وطن درس بزرگی است برای کلیه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) و جنبش ترقي خواهانه کشور. درسی که از آن ندای داد خواهانه زنده یاد داکتر نجیب الله شهید تا هنوز بگوش ها طنین می افگنده است . ندایی که وجدانهای جهل و خفته را بیدار ساخته و دردی که اکثرا توده های میلیونی کشور ما آنرا تا مغز استخوان های خود احساس نموده و بدرک فراموش نا شده تاریخ مبدل میگردد شهید داکتر نجیب الله نماد عالی خصایل انسانی و انساندوستی بود و بالا تر از آن که درین محدوده گنجانیده شود . ولی مختصرا باید گفت که زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت برازنده سیاسی، مرد شجاع ، جدی و با متانت ، وطنپرست دلیر، سیاست مدار نامور میهن و منطقه بود. زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت کارا و پرتوان در امر مبارزه و رهبریت برخاسته از مکتب بزرگ حزبش، این مکتب انسان دوستی که همواره به آن فخر میکرد و اکنون همان مکتبش، حزبش و خانه بزرگش به آن می بالد.دوستان هموطن بیایید با گذشت، با همدلی و همیاری، توان صلح و آشتی را در وجود خود تقویت بخشیم و درفش فروزان آشتی ملی و همبستگی را بر فراز اهداف انسانی خویش وبخاطر رنجهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان عزیز بر قله های شامخ آرمانهای بیکران مردم به خون خفته ما در اهتزاز در آوریم . واز هرگونه بلند پروازی روشنفکرانه به پرهیزیم تا روح وران زنده یاد داکتر نجیب الله شهید و همه  سپردگان راه ترقی و سعادت وطن شاد گردد . . باحرمت فراوان حمید کارگر

آنچه عیان است

آیا دموکراسی حکومت مردم است ؟یادموکراسی حکومت نمایندگان مردم است ؟یا دموکراسی قضاوت مردم است ؟ پس دموکراسی مستقیم چیست ؟دموکراسی مستقیم یعنی حکومت مستقیم مردم ، این دموکراسی درمقابل دموکراسی نماینده گان مردم قرار دارد . برخی ازدانشمندان دموکراسی مستقیم را نه یک نوع دموکراسی ؛ بلکه جوهر دموکراسی خوانده اند . به زبان دیگر دموکراسی مستقیم را به معنای حقیقی کلمه دانسته ودموکراسی غیر مستقیم یا دموکراسی نماینده گی را دموکراسی ضعیف یا دموکراسی حد اقل میدانند . بسیاری از صاحب نظران معاصر دموکراسی مستقیم را موجب مردم فریبی وحکومت افراد نا اهل می دانند ، چنین دانشمندان باور دارند که اگر مردم بیش از حدفعال وطالب مشارکت مستقیم درسیاست باشند ، بارگرانی بدوش دموکراسی گذاشته خواهد شد وآن را ارزیابی درخواهد آورد ؛ اما هواداران دموکراسی مستقیم استدلال میکنند که این نوع دموکراسی صرفآ به واسطه مشارکت حاصل نمی شود ، بلکه نیازمند تربیت وآموزش سیاسی شهروندان به منظور ایجاد فضایل مدنی در ایشان است ، پس تنها باپرورش مدنی واخلاقی شهروندان دموکراسی مستقیم امکان تحقق می یابد . باحرمت فراوان حمیدکارگر

کودتای سفید علیه کادرهای مسلکی

نوای کارگربه گزارش مهر؛ بر اساس طرحی که هنوز نهایی نشده است قرار است 65 هزار از افسران بلند رتبه نهادهای دفاعی و امنیتی به تقاعد پیش از وقت سوق داده شوند.این طرح که به صورت یک جانبه از سوی ارگ طرح شده، بیشتر شبیه کودتای سفید علیه کادرهای مسلکی و سابقه داری است که سال ها در ارتش افغانستان در دشوارترین شرایط کار کرده اند که محصول تلاش آنها نظامی است که با وجود تهدیدات روزافزون دشمن و توطیه از درون نظام تا حال دوام آورده است.چند سوال قبل از پرداختن به این مهم را اینجا با شما در میان می گذارم:1.کدام نیروها به جای آنها گماشته می شوند؟2.ترکیب قومی و مسلکی آنها چگونه حفظ خواهد شد؟3.آیا نیروهای بدیل و یا احتمالا نسل نو تجربه آنها دارند؟4.حافظه نهادهای دفاعی و امنیتی با کنار زدن این کادرها در بخش های مختلف با خلا مواجه می شود، در شرایط دشوار کنونی چه کسانی این حافظه را و چگونه پر خواهند کرد؟5.نهاد ارتش و سایر نهادهای دفاعی و امنیتی در حال حاضر نیمه سکولار است، آیا این تعادل به هم نخواهد خورد؟

اولین حمایت آشکار انگریز از داعش در ولایت پروان‎

نظامیان انگلیسی مانع بازداشت فرمانده داعش در شمال کابل شدندوالی پروان درشمال کابل اظهار داشت: در حالی که نیروهای افغان از چند ماه قبل برای بازداشت فرمانده داعش در این ولایت تلاش می‌کردند اما افراد وابسته به سازمان اطلاعات انگلیس مانع بازداشت این فرمانده داعشی شدند. نوای کارگر به گزارش «نن‌تکی‌آسیا»، «محمدعاصم» والی پروان اعلام کرد که نیروهای ارتش افغانستان چند ماه قبل در یک عملیات ویژه برای بازداشت فرمانده گروه تروریستی داعش در این ولایت تلاش کردند اما با مخالفت نیروهای سازمان اطلاعات انگلیس مواجه شدند.به گفته والی پروان، نیروهای سازمان اطلاعات انگلیس با بازداشت این فرمانده داعشی مخالفت کردند و از ارتش و نیروهای محلی خواستند تا به این فرمانده داعشی در این ولایت آسیبی نرسانند و او را بازداشت نکنند.وی در ادامه تصریح کرد که «عتیق‌الله» فرمانده گروه تروریستی داعش در این ولایت در شهرستان «کوه ساپی» فعالیت می‌کند.والی پروان به «کابل‌نیوز» نیز گفت که برخی از سازمان‌های اطلاعاتی خارجی تاکید داشتند که «عتیق‌الله» فرمانده گروه تروریستی نباید بازداشت شود و یا در صورت بازداشت باید به نیروهای ویژه آنها سپرده شود.وی درباره جزئیات بیشتری از مخالفت انگلیس با بازداشت این فرمانده داعشی اشاره نکرد.از سوی دیگر روزنامه «ویسا» چاپ کابل نیز به نقل از منابع محلی در این مورد نوشته که سازمان اطلاعات انگلیس با وارد کردن فشار به حکومت محلی در ولایت پروان مانع کشته شدن «عتیق‌الله» شد و نیروهای انگلیسی این فرمانده داعشی را با خود بردند.این نخستین گزارش از حمایت نیروهای خارجی از گروه تروریستی داعش در افغانستان نیست بلکه بارها «ظاهر قدیر» و سایر نمایندگان افغان از حمایت بالگردهای آمریکایی از گروه تروریستی داعش در شرق افغانستان خبر داده بودند.

افغان‌هایی که با امریکا کار کرده‌اند، حالا در ایالات‌متحده با فقر و خشونت روبرو هستند                           نیویورک‌تایمز/  جیمز استرین ترجمه: جلیل پژواک

مصطفی رفیع، مهندس برق و اهل افغانستان، با کار برای ارتش آمریکا در افغانستان، زندگی خود را به خطر انداخت. از آنجایی که او با تهدیدِ جدی از سوی طالبان مواجه بود، او و خانواده‌اش در ماه جون ۲۰۱۵ با ویزای مهاجرتی به ساکرامانتو در مرکز کالیفرنیا نقل مکان کردند.بیست روز بعد از رسیدن به آمریکا، او مرده بود.مصطفی در حالی‌که با پسر هفت ساله‌اش، عمر، در خارج از آپارتمان مخروبه‌اش دوچرخه سواری می‌کرد، موتری به او زد و او را کشت. همسرش ملالی، که نه زبان انگلیسی بلد بود و نه از رانندگی چیزی می‌فهمید، بعد از مرگِ شوهرش سرپرست سه طفل یتیم شد؛ به شمول عمر که در اثر تصادف، شدیدا مجروح شده بود.داستانِ مصیبتی که بر سر آن‌ها وارد آمده بود و روزِ خاکسپاری، توسط روزنامه محلی “ساکرامانتو بی” به همراه تصویرِ عاطفی‌یی که توسط عکاس پال کیتاگاکی جونیور برداشته شده بود؛ تحت پوشش قرار گرفت. بعد از آن، این داستان ممکن بود خیلی زود از حافظه‌ی عموم پاک شود، اما رِنه بایِرکه همسر پال کیتاگاکی است توسط آن عکس وادار شد که بیشتر در باره‌ی داستانِ مرگ مصطفی بپردازد. نتایج کارِ وی این هفته در جشنواره عکس “ویزا پورتال تصویر” در پرپینیان فرانسه به نمایش گذاشته شده است.خانم بایِربا تماس گرفتن به بیمارستان های محل و بعد از چند هفته، به خانم رفیع و شفاخانه مورد نظر برای ثبت داستان آنها دسترسی یافت. خانم بایِر در جامعه افغانی بوده و این را میدانسته که خیلی از افغان‌هایی که بخاطر کار با خارجی‌ها زندگی خود را در معرض خطر قرار داده بودند، به ساکرامانتو منتقل شده و در مجتمع‌های مسکونی، که سازمان‌های اسکانِ مجدد برای آنها در نظر گرفته با فقر و خشونت دست و پنجه نرم می‌کنند. خانم بایِرمیگوید: “بعضی از آنها از شدت ناامیدی، خودکشی را تنها راه آرام شدن میدانسته اند”. او میگوید: “این وضعیت در آمریکا غیر قابل قبول است”.خانواده‌هایی را که او و گزارشگر‌انش استفان مگگنینی دنبال کرده‌اند، با استرس ناشی از فشار روحی، تفاوت‌های فرهنگی و موانع زبانی دست و پنجه نرم میکرده‌اند. سازمان‌های اسکان مجدد تنها برای سه ماه از سوی دولت آمریکا برای حمایت از افغان‌ها بودجه دریافت می‌کنند و پس از آن افغان‌ها باید خود امور زندگی شان را بدست بگیرند. خانم بایِرمی‌گوید که افغان‌های که زندگی خود را با کار برای دولت آمریکا به خطر انداخته‌اند، حالا گرفتار یک سیستم پشتیبانی شکسته شده‌اند.خانم بایِرمی‌گوید: “آنها مهندس، معمار، معلم و داکتر اند. با چمدانی پر از اعتبار و دیپلم به آمریکا آمده‌اند اما در اینجا، همه‌یی آن اعتبار و دیپلم به “هیچ” ترجمه شده اند”. آنها با تقریبا کمترین دستمزد، به عنوان نگهبان، قصاب یا هم معمولا در شیفت شب یک تعمیرگاه آیفون در شاخه‌یی از فروشگاه‌های اپل کار می‌کنند. بسیاری از سوژه‌های خانم بایِردر مجتمع‌های مسکونی سوسک زده و کهنه در محله‌های خطرناک زندگی می‌کنند.فیصل رازمل، مترجم سابق ارتش آمریکا در افغانستان، پس از اینکه یک عضو باند تبه‌کار به قصد سرقت وارد خانه‌اش شد و به صورت وی با تفنگ شعله‌وراش شلیک کرد، بینایی یک چشم خود را از دست داد. در میان سوژه‌های که از بی‌پناهی در ساکرامانتو رنج می‌برند، خانم بایِریک نقطه‌یی روشن دیده است: یلدا کبیری که مترجم ارتش آمریکا در افغانستان بوده، حالا کارِ مراقبت از کودک را شروع کرده و در کالجی هم مصروف تحصیل است.آنها از اینکه از جنگ رهایی یافته خوشحال اند اما از اینکه روند پیچیده گذار به جامعه متفاوت را طی می‌کنند، نا امیداند. آن‌ها برای خانواده‌های شان در افغانستان دلتنگ می‌شوند و بعضا دختران شان بخاطر پوشیدن حجاب مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند. خانم بایِر می‌گوید، بدتر از همه این است که بعضی از آن‌ها «تهدید آمیز»، و از نا امیدی در تلاش خودکشی اند. ایالات متحده باید با این افراد که زندگی خود را برای کمک به نیروهای آمریکایی به خطر انداخته‌اند رویکردِ بهتری در پیش گیرد. آن‌ها کسانی‌اند که به این‌جا بصورت غم‌انگیزی آمده‌اند، از بودن در منطقه‌یی جنگی رنج کشیده‌اند و حالا با زندگی‌یی مقابله می‌کنند که نه من و نه شما هیچ وقت نمی‌خواهیم که  -خانواده‌های ما با آن روبرو شوند.روزنامه اطلاعات روز

به همه یاران و عزیزانیکه بخاطر انسان وانسانیت می اندیشند و می رزمند درود های فراوان نثار باد

روح اناهیتای عزیز ما شاد و یاد وخاطره های پر افتخارش جاویدان باد من بمثابه یکی از رهروان راه این مبارز با شرف افتخارمیکنم .داکتر صاحب اناهیتا از عنفوان جوانی تا دم مرگ یک لحظه هم در مبارزه بخاطر خق و عدالت درنگ نکرد. او حتی در بستر مریضی مرگ آور هم همرزمان و همراهانش را بمبارزه انسانی فرامیخواند.داکتر اناهیتا راتبزاد مبارز خستگی ناپذیر٬ وطنپرست پرشور و انساندوست صدیق بود. محترمه راتبزاد مشعل درخشان پاکی ٬ صداقت و برخورد عالی انسانی بود. علی الرغم کار در پست های بلند دولتی صادقانه رزمید و از جیفه دنیا چیزی از او به میراث نمانده است. مگر عالمی از خاطرات عالی انسانی در ذهن و روان مردم متعهد و واقعبین افغانستان باقیمانده که یاد و خاطراتش را جاویدانه میسازد. راتبزاد عزیز تو وجایب انسانی ات را با تمام غرور و افتخار ایفا کردی . و ما به تو میبالیم و راهت را همانند خودت تا پای جان ادامه میدهیم . ارام بخواب و روانت را شاد میخواهم .در تک تک اجزای تنم می مانی جز آن که مرا مرگ ، به یغما ببرد . باحرمت فراوان حمیدکارگر

بخش از جلسه داکترمرتضی محیط - استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی- مسله تعین کننده نژادی نیست بلکه یک مسله طبقاتی است .

آنچه موجب نگرانی است زمزمه های اخیر برخی محافل سیاسی مبنی بر حمایت آمریکا از حکمتیار برای به دست گرفتن رهبری داعش در کشور می باشد

درگیری های لفظی عطا محمد نور و گلبدین حکمتیار نشان می دهد که افغانستان با سرعت زیادی به سوی جنگ داخلی پیش می رود.تنش های اخیر حزب اسلامی و حزب جمعیت اسلامی زخم ها و درگیری های کهنه ای که میان این دو حزب برقرار بود را دوباره باز کرده است و این پتانسیل وجود دارد که حتی به درگیری های نظامی نیز کشیده شود.عطا محد نور، والی بلخ اعلام کرده بود در صورتی که حکمتیار بیعت خود با داعش را پس نگیرد در هر جایی که سر بلند کند، سرش را بر زمین خواهد کوبید!پس از انکه عطا محمد نور در سخنانی حکمتیار را به دست داشتن در کشتار شیعیان متهم کرد، برخی فرماندهان حزب اسلامی اعلام کردند که آماده فرمان حکمتیار برای مقابله نظامی با والی بلخ هستند.«میرویس» فرمانده جنگجویان حزب اسلامی در ولایت بغلان در واکنش به اظهارات اخیر عطا محمد نور علیه حکمتیار اعلام کرد که برای برخورد مسلحانه با والی بلخ آمادگی دارد و منتظر دستور گلبدین حکمتیار است. وی تصریح کرده است: اگر حکمتیار اجازه دهد حاضر است تا با برخورد مسلحانه پاسخ دندان شکنی به والی بلخ بدهد.این فرمانده حزب اسلامی در ولایت بغلان بیش از هزار جنگجوی مسلح را رهبری می‌کند و به عطا محمد نور هشدار داده که دیگر نمی تواند از مسیر بغلان به کابل سفر کند زیرا اجازه تردد از ولایت بغلان را به والی بلخ نخواهد داد.همچنین «زرداد فریادی»، دیگر فرمانده حزب اسلامی حکمتیار که قبل از این در انگلیس به جرم کشتار و شکنجه غیر نظامیان در دوران جنگ داخلی کابل زندانی بود و اخیرا وارد کابل شده است نیز عطا محمد نور را تهدید کرده است. وی گفته که حاضر است در صورت توافق حکمتیار، والی بلخ را از شمال کشور بیرون کند.پیش از ورود حکمتیار به کابل، بسیاری از سیاسیون کشور گمان می کردند وی پس از 20 سال بیابانگردی و آوارگی سیاسی، در قالب مردی از جنگ و تفنگ دست برداشته و در پوشش صلح و همزیستی مسالمت آمیز با سران سیاسی وارد کشور می شود اما رهبر حزب اسلامی خیلی زود این تصور را برهم زد.تحرکات حکمتیار و لحن سخنان وی نشان می دهد در پشت پرده اسراری نهفته است که با ظواهر توافقنامه سیاسی ناهمگون است.رهبر حزب اسلامی بلافاصله پس از ورود به کابل سر ناسازگاری با حزب جمعیت اسلامی و علی الخصوص عبدالله عبدالله که نماینده ارشد این حزب در حکومت است را بنا گذاشت و تنها چند روز پس از بازگشت به کشور تلویحا خواستار کناره گیری ریاست اجرائیه شده بود. اکنون حزب جمعیت اسلامی و حکمتیار رسما در تقابل با یکدیگر قرار گرفته و برخی از کارشناسان معتقدند احتمال نبرد نظامی دو حزب نیز دور از انتظار نخواهد بود.سخنان تند حکمتیار علیه احمد شاه مسعود به خوبی نشان می دهد وی به درگیری های شدید و تصفیه حساب های حزبی با جمعیت اسلامی کمر بسته است.در این میان، نکته قابل توجه و مبهم این موضوع این است که حکمتیار با وجود سال ها دوری از کشور چگونه بدون هیچ پشتوانه ای می تواند اینگونه تاخت و تاز نماید؟ آنچه موجب نگرانی است زمزمه های اخیر برخی محافل سیاسی مبنی بر حمایت آمریکا از حکمتیار برای به دست گرفتن رهبری داعش در کشور می باشد.برخی منابع آگاه مرتبط با حکمتیار مدعی شده اند حضور حکمتیار در کابل نتیجه خوش خدمتی گذشته و آینده او به آمریکایی ها می باشد.بر اساس این گزارشات، بازگشت حکمتیار به کابل، جایزه همکاری او با آمریکا در آشکار سازی محل اختفای بن لادن در پاکستان است. این منبع مدعی است که مخفیگاه اسامه بن لادن، رهبر معدوم گروه تروریستی القاعده توسط گلبدین حکمتیار به نیروهای آمریکایی‌ نشان داده شده و آنان نیز به پاس این خدمت بزرگ حکمتیار، به او اجازه داده اند که به آوارگی ذلت بار بیست ساله خود پایان داده و وارد کابل شود. اما این همه آن چیزی نیست که آمریکایی از حکمتیار می‌خواهد. حکمتیار برای دست یافتن جوایز بیشتر و هنگفت تر نیازمند خوش خدمتی های بیشتری است تا بتواند به برخی اهداف دیگر از جمله رهبری داعش در افغانستان دست یابد.اینکه شخص عالیرتبه ای همچون عطا محمد نور حکمتیار را صریحا به دست داشتن در عملیات های تروریستی داعش متهم می کند می تواند سرنخ خوبی برای اثبات این ادعا باشد. به هر حال، انچه مسلم است این است که رهبر حزب اسلامی میانه خوبی با داعش دارد و پیش از این با این گروه تروریستی بیعت کرده بود و بعید نییست برای رهبری این گروه در افغانستان چشم دوخته باشد پیام آفتاب

بخش ازدرسهای ( گرین ریسه )- داکترمرتضی محیط استقلال آزادی عدالت اجتماعی

شادکام و شادروان استاد مسحورجمال

احمدظاهر ؛ ای قوم به حج رفته کجاید کجاید                ایدت ؛ حمید کارگر

معصوم استانکزی و حنیف اتمر با رهبران طالبان در تماس‌اند

معصوم استانکزی و حنیف اتمر با رهبران طالبان در تماس‌اند گزارش نوای کارگر به اساس آسوشیتدپرس ، نوشته است که "معصوم استانکزی" رییس امنیت ملی افغانستان و "حنیف اتمر" مشاور امنیت ملی رییس جمهوری افغانستان، همواره با رهبران گروه طالبان در تماس اند.به گزارش خبرگزاری "آسوشیتدپرس"، به نقل از مقام های افغان، رییس امنیت ملی و مشاور امنیت ملی افغانستان تقریباً همه روزه با رهبران گروه طالبان در تماس اند.خبرگزاری "آسوشیتدپرس" اسنادی پیدا کرده که در آن گفتگو‌ها بین مقام‌های افغان و رهبران گروه طالبان در پاکستان و افغانستان درج شده است.براساس این سند، گروه طالبان فهرستی از خواسته‌های‌شان را به دولت این کشور فرستاده و یکی از خواسته های‌شان اصلاحات در قانون اساسی افغانستان است.اسوشیتدپرس می‌گوید، مقام‌های افغانستان که از این تماس‌ها آگاهی دارند گفته‌اند که "معصوم ستانکزی"، رییس عمومی امنیت ملی افغانستان، تقریباً همه روزه با "عباس استانکزی"، رییس دفتر گروه طالبان در ارتباط تلیفونی است.قبل از این نیز مقام‌های بلند دولت افغانستان، رییس امنیت ملی و مشاور امنیت ملی رییس جمهوری این کشور را متهم به همکاری و تماس با گروه‌های طالبان و داعش کرده انداما این دو فرد مذکور هیچ‌گاهی واکنشی به این اتهامات نشان نداده و اظهار نظر نکرده‌اند

Dr. Morteza Mohit, 26 Aug. 2017 - استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی

روشنفکران آگاه برخیزید، متحدشوید ، جرات به خرچ دهید

خوشبختانه جنبش ضد طالبان مسلح و بنیاد گرا ی داعشی ومذهبی اقوام مختلف با خیزش های مردمی شروع شده است. زیرا خلق ستمدیده ودربند این سرزمین درد جانگداز را با گوشت و پوست شان لمس کرده اند، و در میان پشتون های آگاه بارقه های رهایی خودنمایی میکند پشتون ها دشمنان دوست نما شان را شناخته اند. دیری نخواهد بود فاشیستان قومی، دشمنان اصلی مردم، به زودی از صحنه ی سیاسی و نظامی کشور خارج ساخته خواهند شد. مبارزه شریفانه خلق عزیز پشتون به حمایت اکثریت مردم کشورسایر روشنفکران واقعی در یک جبهه واحد ضد تروریزم، ضد فاشیست های خودی و بیگانه زیر درفش مبارزه مدنی و رزمی عداتخواهانه بر مبنای حق شهروندی، برادری و برابری آغاز شده است. پس روشنفکران آگاه برخیزید، جرات به خرچ دهید دامن نفاق، سیه روزی و جنگ را برچینید تا منافقان و اجیران خود فروخته را با افکار کهنه ی عصر حجر شان، به زباله دان تاریخ بسپاریم. این خواست زمان و فریاد ایمان به پیروزی عدالت در برابر بی عدالتی و فریاد صلح طلبی در مقابل جنگ است بدون تامین عدالت اجتماعی، مساوات، همگرایی و همزیستی باهمی ادامه حیات شرافتمندانه به هیچ عنوان میسر نیست .باحرمت فراوان 26 - 08 - 2017

ریس جمهورغنی چه کند

ای کارگر ای بزرگر؛ باید بر دیوار کوبید، وبا تمام نیرو کوبید
آن زمان خواهید دید
که ترک ها، سوراخ ها
آنقدر گشاد، آنقدر فراخ
که
از دیوار نشان نیست
همه جا را روشنائی خورشید جاوید فرا گرفته
و همه ی کودکان را خندان توان دید،
زیرا که
آن لحظه، پایانی بر استثمار انسان از انسان
و آن نقطه، آغاز تاریخ انسان است.

آمد ، آمد عید قربانی وروز افزونی گدا ها درجاده های   شهرکابل بیداد می کند

برای اینکه آواره گان بویژه آ نا نیکه شوهران ونان آوران خود را در جنگهای دوامدار از دست داده اند از گرمی وگرسنه گی نمیرند ، مجبورآ باکودکان خوردسن به هر قیمت که میشودبا آنهمه کوچکی اطفال با نابرابری ها تلاش می کنند تا لقمه نانی بدست آ ورند , البته چوب ذغال چیز های اند که در خواب هم ا نرا نمی توانند تصور کنند.در کا بل کنار تعمیرات بلند منزل ومدرن ، در پارک ها ، نزدیک رستوران ها و بهر طرف که نگاه میکنی درهر رهگذری کنا ر پیاده روی مقابل دوکانی , زنی طفلی, پیر مردی نسشته در حالیکه چهر ه های شان از شدت گرمی وگردو خاک شناخته نمی شود , با لبا س های پاره پاره در حالیکه اشکهای بیچاره گی با گریه وزاری به هزار زحمت دست های لاغر خودرا بطرف عابرین دراز نموده وبا گردن های پت و با صدای حزین وناله مانند و تقریبا با تن های برهنه در حالکه گرسنه وتشنه اند طلب کمک منمایند ,روزانه چندین تن آنان بدون سر صدا بویژه اطفال مریض وبعدآ پدرود حیات میگویند، هیچ چیزی را نا خورده نابرده از این جهان با هزار آرزو ارمان میروند و کسی اصلا به عنوان مسئول خمی به ابرو هم نمی آورد و هم عده مجبور شده اند تا جگر گوشه های خودرا به به عقد نکاح پیر مردان به فروش برسانند . و یا بخاطر معاونت یک بوری آرد در کمپ های مهاجرین در گوشه وکنار شهر کابل باهرگونه اقلیم بگذرانند . روزی نیست که عابرین صدای دلخراش ایشان را از سر صبح الی شام های تاریک نشنوند ،ولی افسوس کسی نیست که بداد شان برسد نه دولت منتخب با همه وعده های چرب نرم ملیارد ها دالر کمک های خارجی و نه هم هزاران موسسه خارجی که مثل مور ملخ به افغانستان سرازیر شده اند بنام کمک به باز سازی افغانستان ملیارد ها دالر را از کشور های کمک کننده اخذ و ظاهرآ به مصرف میرسانند نیز خبری نیست نه از سرمایه داران وتیکه داران دین فروش ، سالانه برای بخشش از جنایات به مکه میروند تارفع گنا کنند . ونه از ختم بن بست مخالفت های رهبران حاکمیت دولتی و نه از توقف جنگ خانمانسوز ، مردم به ستوه آمده اند فریاد می کشند و به این رژیم فساد پیشه ونا بکار لعنت ونفرین می فرستند . باحرمت فراوان حمیدکارگر

فتوای بیدرنگ دیروز وسکوت مرگبار امروز

آی هموطن گرامی من ! علت فتوایی بیدرنگ دیروز وسکوت مرگبار امروز درچیست؟؟.دکتر – صفوی خوب به یا د دارم سالهای پیش در درو دروازه , کوچه وپس کوچه های شهر مان تبلیغ ونشر شبنامه ها به این بود که اگر کسی در سایه ویا حاکمیت به اصطلاح رژیم کمونیستی ( حزب دموکراتیک خلق اقفانستان) آنزمان زندگی کند و یا به به این رژیم کار مفیدی انجام بدهد گویا نظربه حکم شرعی الهی وفتوای علما ، دین وایمانش درخطر است وکارمندان دولتی آنزمان را مامورین مزدور خطاب میکردند ….وحتی یک تعداد هم بدشان نمی آید که روزهای سوم حوت وووو را درجمله افتخارا ت شان حساب کنند ؛ ولی اکنون همین مردم درسایه یک حاکمیت و رژیم مستبد فاشیستی ومتعصب ویرانگر و برعلاوه در زیر فرمانروای اضافه تر از 40 کشوراجنبی که موجودیت شان خیلی ها سنگین ومرموز است کار وفعالیت میکنند ودرتقویه این رژیم خود کامه شب وروز درفعالیت اند واکثر شان هم از این طریق صاحب ملک ومنالی هم شده اند . بنآ اکرمامورین آنزمان را باموجودیت یک کشور اجنبی مزدور مینامیدند ؛ پس درموجودیت چندین کشور اجنبی این مامورین فعال دینی ومذهبی درشرایط فعلی چه نامیده میشوند ؟ وضمنآ سوال اساسی اینجاست : معلوم نیست که آیا درزمینه حکم شریعت الهی و حدیث پیغمبر ویا فتوایی در زمینه صراحت دارد یاخیر؟؟ معلوم میگردد که نخیر ؛ اگر میداشت متاسفانه وبا هزاران درد ودریغا چرا همه درسکوت مرگبار فرورفته اند که گویی همه چیز درجایش قرار دارد ؛ دنیا گل وگلزار است ، نه خونی جاری است ونه هم دارای های این سرزمین به یغما برده میشود و نه هم حقوق شهروندی لگد مال کرده میشود….وووو. بلاخره فکرنمیکنید که اکنون زمان فتوایی دیگری وفریاد دیگری فرا رسیده است؟ یااینکه تا هنوز منتظر مرجع فتوا هستید؟

بعد از صد سال حصول آزادی، کشور باز هم اشغال شده است

پاسخ به جلسه نمادین وزارت کار واموراجتماعی

کنون شماری زیاد ازکارگران بیکاردر چوک های پایتخت کشور با گذشت یک هفته هم قادربه دریافت کارنمی شوند ولی رهبران حکومت وحدت ملی ازراه اندازی برنامه های بزرگ برای کاروکاریابی مردم با پرروی سخن می زنند واین روند بیکاری درکشورهر روز بیشتروبیشترمی گردد . کارگران بیکارکشورعزیزبخوبی ماهیت اصلی رژیم خون آشام وددمنش ضد طبقه کارگر وزحمتکشان وضد آزادی های مدنی وحقوق کاررا با پوست گوشت واستخوان عملآ درک می کنند وحرفهای خالق ریس سازمان جهانی کار ، مقامهای اتحادیه کارگران ومقامهای اتحادیه کارگران و سازمان جهانی کار در کابل را بی بنیاد وعوامفریبانه می دانند باحرمت فراوان حمیدکارگر


پوست خربزه کره شمالی را زیر پای «ترامپ» انداخته اند

آیا ترامپ دیوانه ایست که کارش حساب و کتاب ندارد و انگشتش روی ماشه سلاح اتمی است یا می خواهد با تهدید بیش از حد خود در بحران کنونی کره «هنر جنگ » را بکار بندند. و چرا چین و روسیه به تحریم علیه کره شمالی رای موافق دادند؟کسی که چنان می جنگد که در هر نبردی برنده می شود، اصلا به این معنی نیست که استراتژیست خوبی هست. هنر آنست که بدون نبرد نظامی مقاومت دشمن را درهم شکنی.( سون تسو: «هنر جنگیدن»)این اندیشه ژنرال چینی و استاد استراتژی که پانصد سال پیش از تولد مسیح می زیست، امروز هم در سراسر جهان نه تنها موضوع درس دوره های آموزشی برای افسران است بلکه در دهه های اخیربگونه ای فزاینده در دورهای آموزشی مدیریت بازرگانی و مدیریت کنسرن های بزرگ نیز تدریس می شود. بنا بر این چه بسا که تاجر زیرکی که امروز رئیس جمهور امریکاست نیز از آن حکمت بی خبر نیست.این توجیهی است نیک دلانه برای از کوره در رفتن ترامپ در 8 آگوست که طی آن رهبری کره شمالی را تهدید کرد به «آتش، خشم و خشونتی که جهان دیرگاهیست مانند آن را ندیده است» شاید هدفش این بوده که پکن را بیشتر زیر فشار قراردهد تا بلکه پکن علیه پیونگ یانگ سخت رفتاری کند.جنگ طلبان شده اند فرشتگان صلحتوجیه دیگر برای تهدید بیش از حد ترامپ علیه کره شمالی جنگ طلبی احمقانۀ ای است که حد و مرز ندارد. این همان ترامپی است که در مبارزات انتخاباتی خود قول می داد همه سربازان امریکائی را از کره جنوبی و دیگر جاها بازگرداند. با این همه در حال حاضر شماتت علیه ترامپ کم نیست و آن هم بطور عمده از جبهه نئوکان های جنگ طلب و جهانی سازان شناخته شده – هم از خود امریکا و هم از اروپا.حتی سناتور مک کین، مظهر بازهای ستمگر امریکا، اینک در بحران کنونی کره بعنوان فرشته صلح به میدان آمده و ترامپ را به خاطرتهدیدی که کرده و سخن از » آتش، خشم و خشونت» گفته بعنوان ماجراجوئی که کارش حساب و کتاب ندارد و دست به بازی با آتش اتمی زده مورد حمله قرارداداه است.در واقع بنظر می رسد وخیم شدن وضعیت در ارتباط با کره شمالی، از لحاظ سیاست داخلی امریکا نیز دارای عنصر نیرومندی است. زیرا این بحران فرصت مناسبی است برای تخریب ترامپ منفور که ضد جهانی شدن است. با استفاده از این فرصت میتوان او را در برابر افکار عمومی هوادار خودش در داخل و در عرصه افکار عمومی جهان بعنوان فردی غیر قابل کنترل بی اعتبار ساخت که چون یک اسب آبی که وارد یک مغازه شیشه فروشی شود وارد دنیای شیشه ای اتمی شده است.کاخ سفید تهدید ترامپ را علیه کره شمالی ، بطور رسمی واکنشی میداند در برابر کشور کوچک و در حال رشد کره شمالی در شرق آسیا که با آزمایش موشک های بالیستیک خود با برد متوسط ، گویا می تواند به خاک امریکا برسد.ولی پیونگ یانگ درست به همین قدرت برد موشک های خود می نازد و متقابلا آن را پاسخی به تهدیدها و تحریک های دائمی ، فزاینده و شدید نظامی امریکا از زمین، از دریا و از هوا در کنار مرزهای کره شمالی و علیه کره شمالی می داند.پیونگ یانگ احساس می کند روسیه و چین آن را تنها گذاشته اند.دو کشور امریکا و کره شمالی در ماههای گذشته بر لب پرتگاه یک جنگ داغ برمارپیچی بالارونده چنان دست به تحریک متقابل یکدیگر زده اند که حالا امکان اندکی برای کوتاه آمدن بدون آبروریزی برایشان باقی مانده است.تشدید ادامه دارد. ترامپ سخن از فوران «آتش، خشم و خشونت» می گوید و روز بعد کره شمالی بنوبه خود سخن از آن می گوید که فقط با یک کلاهک اتمی می توان پایگاه نظامی امریکا در جزیره گوام واقع در پاسیفیک را ویران کرد.بگفته سخنگوی نظامی دکره شمالی اگر واشنگتن دست از » تحریکات بی ملاحظه نظامی » برندارد، احتمالا پیونگ یانگ خود را مجبور خواهد دید یک » تصمیم نظامی غیرقابل اجتناب » اتخاد کند.آیا تهدید اتمی پیونگ یانگ واقعی است؟بنا به نوشته واشنگتن پست در 7 آگوست امریکائی ها هنگام تدارک جلسه تعیین کننده شورای امنیت در اول آگوست یک ارزیابی محرمانه از وضعیت را به چینی ها و روس ها نشان دادند که قبلا اکثر سازمانهای اطلاعاتی آن را تایید کرده بودند. طبق آن ارزیابی کره شمالی میتواند کلاهک های اتمی بزرگ را تا آن حد کوچک کند که برای موشک های بالیستیک قابل حمل باشد . آنها با این عمل برای مناطقی بسیار فراتر از منطقه خود تهدید اتمی ایجاد کرده اند..این امر می تواند دلیل اتخاذ آن تصمیم شورای امنیت باشد که باتفاق آرا گرفته شد. با این تصمیم شورای امنیت کره شمالی را برای سلاحهای اتمی و برنامه های موشکی آن تنبیه کرده است.چین و روسیه با این تصمیم موافقت کردند برغم آن که با این تصمیم مناسبات آنها با کره شمالی محدودتر میشد.از این رو با اطمینان زیاد می توان بنا را بر این گذاشت که اگر آنها بر صحت شناخت سازمانهای اطلاعاتی واقف نبودند به آن طرح رای نمی دادند. آنها می دانستند که کره شمالی با سیاست خود خطری واقعی برای صلح در کل منطقه خاور دور است

شعری از نادر نادر پور

  • مادر! گناه زندگیم را به من ببخشر )
    زیرا اگر گناه من این بود ، از تو بود
    هرگز نخواستم که ترا سرزنش کنم
    اما ترا به راستی از زادن چه سود ؟ 
    در دل مگو که از تو و رنج تو آگهم 
    هرگز مرا چنانکه خودستی گمان مدار 
    هرگز فریب چهره ی آرام من مخور
    هرگز سر از سکوت مدامم گران مدار 
    من آتشم که در دل خود سوزم ای دریغ 
    من آتشم که در تو نگیرد شرار من
    دردم یکی نبود که زودش دوا کنی
    آن به که دل نبندی ازین پس به کار من
    مادر !‌ من آن امید ز کف رفته ی توام
    کز هر چه بگذری ، نتوانی بدو رسید
    زان پیشتر که مرگ تنم در رسد ز راه
    مرگ دلم ز مردن صد آرزو رسید
    هر شب که در به روی من آهسته واکنی 
    در چشم خوابناک تو خوانم ملامتت 
    گویی به من که باز چه دیر آمدی ، چه دیر
    بس کن خدای را که تبه شد سلامتت 
    از بیم آنکه رنج ترا بیشتر کنم 
    می خندمت به روی و نمی گویمت جواب
    مادر! چه سود ازین که بهم ریزم این سکوت ؟
    مادر !‌ چه سود از این که براندازم این نقاب ؟
    تا کی بدین امید که ره در دلم بری 
    بندی نگاه خود به نگاه خموش من ؟ 
    تا کی همین که حلقه به در آشنا کنم
    آهنگ گامهای تو اید به گوش من ؟ 
    مادر !‌ من آن امید ز کف رفته ی توام
    درد مرا مپرس و گناه مرا ببخش
    دانی ، خطای بخت من است آنچه می کنم
    پس این خطای بخت سیاه مرا ببخش
    مادر !‌ تو بی گناهی و من نیز بی گناه 
    اما سزای هستی ما ، در کنار ماست
    از یکدگر رمیده و بیگانه مانده ایم
    وین درد ، درد زندگی و روزگار ماست

مست و هوشیاراز پروین اعتصامی

صلح ارباب درکجاست ؟

قشر روشنفکر چکیده طبقات است

روشنفکران وتوده های ملیونی زحمتکشان از کل جامعه، طبقات اجتماعی و رو در رویی آن ها با یکدیگر جدا نيستند به ویژه در اوضاع نابسامان اقتصادی کشورعزیزما و گسترش دامنه فقر و بیکاری و فشار و سرکوب پلیسی سرمایه، که خواه ـ ناخواه دامن تمامی اقشار و طبقات اجتماعی، از جمله روشنفکران را می گیرد، آنان نمی توانند به دور از تمامی این مسائل و قید و بندها، صرفاً خواست ها و مطالبات روزمره و بهبود خواهانه ی خویش را مد نظر داشته باشند و نسبت به خواست ها و منافع دیگر طبقات و اقشار اجتماعی بی تفاوت بمانند. جنبش روشنفکری به این اعتبار، همچنین نمی تواند نسبت به اتحاد و پیوند میان کارگران با روشنفکران بی توجهی نشان داده و تنها مسائل و موضوعات مورد نظر خود را طرح و دنبال نماید. از حقوق پایمال شده جوانان به مثابه یک روشنفکرو زندگی پایمال شده خویش درجامعه سخن گویند « بیکاری، استثمار و عدم امنیت شغلی بیداد می کند. بهداشت، درمان و مسکن بدل به کالاهایی گران بها شده اند که وسع خریدشان از عهدۀ بسیاری از مردم بیرون است" و فاجعه بار " نتیجه فریاد و اعتراض همه اتباع بی نتیجه و بی مفهوم گردیده است و هرجا که زمزمه ای هست ، گوشی شنوای دردهای فراوان رنجبران جامعه نیست . چنین است عدالت و آزادی ، حالا دیگر، توأمانِ به محاق رفته اند".آری بخش آگاه و روشنفکردر پیشبرد جنبش های دموکراتیک در اتحاد با جنبش کارگری ، زنان و مردان محروم و زحمتکش جامعه ، پیشه وران ، سرمایه داران و تجاران ملی ورشکسته ، روحانیون خدا پرست برای خاتمه دادن به نکبت مزدوران سرمایه داری و استقرار نظامی آزاد و برابر گام برداشته و به سهم خود نقش پررنگ تری را نسبت به تحولات جامعه داشته باشد.دست همه روشنفکران هموطن را از صمیم قلب را به گرمی می فشاریم .                 حمید کارگر

کارخانجات جنگلک خانه مشترک ما

جه خاطرات شیرین و فرا موش ناشدنی که از تو بجا ماند                         کارخانه عزیز ! واقعآ دشمنان بزرگ ملی وبین المللی داشتی                                تو برای ماکارگران نه تنها محل کار ، بلکه مرکز آموزش مسلکی وسیاسی که از تو درس انسانیت آموختیم و در زیر یک سقف برادر وار باهم به درد ها ورنجهای همدیگر آشنا بوده هر روزه  یک دیگر را می بوسیدیم . قبل از آغازکاربادیدار هم شاد  گردیده اطمینان ازحال واحوال میگردید ، همینکه لباسهای کار را بر تن با سویچ ماشین شاپها به غرش در می آمد ، سرو صدای ماشین ها ، برش وقطع کردن آهن ها مطابق به نقشه کار داده شده از جانب انجینران مجرب و آزموده شده به آهن جان دیکر بخشیده به حرک در می آمد ، در آن وقت بخود بالیده خویشرا را در قطار سازنده گان وایجادگران می شمار ریدیم . تعداد کارگران غیر فنی که از سواد حیاتی محروم بودند در کورس های سواد آموزی و آموزش مسلکی حرفوی زیر نظر انجنیران ماهر فرا می گرفت  ، می شد  محل کاربه مدرسه آموزش مبدل کرد  ، تعداد کارگران اگاه و جیزفهم آهیسته آهیسته بیشتر می گردید وازتو بادل وجان مراقبت میکردند برای انکشاف و توسعه تو پلان های جدیدی روی کار آمد .جای ماشین های کهنه را ماشین های جدید و مدرن گرفت . کوره کوچک ریخته گری تبدیل به کوره بزرگ ذوب فلزات مختلف غرض جلوگیری از فرار میلونها تن آهن های داغمه به پاکستان جلوگیری و بشکل مدرن اعمار و آغاز به تولید گردید ، همه کارگران بتو می نازیدند ، دوستانت را شاد ودشمنانت را غمگین ساختی . برای اولین بارتولید واترپمپ های چهارونیم آنچه آب کشی دربین زمینداران کم آب دهاقین کم زمین سرو صدای دردهات و روستا ها را به ارمغان آورد تولیدات روزمره و مدریت سالم کارخانه به رفع نیازمندی ضروریات تخنیکی دولت جواب گوه بود ، کارگران آگاه با ایجاد سپاهیان دفاع خودی ، غرض تامین امنیت بهترشبانه روز ازتو در برابر دشمنان خفاش حفاظت و مواظبت میکرد دولت مردان شریف وطن با افتخاراز شاپ ها پیشرفت وابتکار نوآوری درشیوه تولید دیدار بعمل می آورد و به سازنده گانت حرمت ومحبت ورزیده پاداش می بخشید . دشمنانت دیگرتوان ترقی وتعالی تورا نداشت ، به دستوراربابان خود با استفاده ازسلاح کهنه تاریخی ومذهبی استعمارددمنش توانست سینه ات را بشکافت صفوفت را ازهم پاشید . به تخریب ونابودی کامل با همکاری دشمنان بین المللی برای حضوریابی خویش ترا از بیخ و بن نابود کرد ، همه ماشین هایت را ازبیخ وبن کند و توسط موتر های بزرگ باربری از سرحد کشور خارج و به دشمنی همیشگی باتو کمر بست . حال که ترا میبینم جشمانم قادر به دیدارت نیست . صرف از تو تعمیراداری ریاست کارخانه نیمه ویرانه باکمر شکسته باقیست . محتاطین مواد مخدره جای مارا اشغال کرد ، از موجودیت ایشان شب و روز گریه داری . میدانی این معتادین پسران ما کارگران وسازنده گان تو هستند . بلی حق داری شب وروز گریه کنی . دشمنانت آنچه خواست آنجام داد . اکنون همه می دانند زمین ترا زیراسم بازارآزاد ستمگری به فروش وداوطلبی انداخته اند تا قدرتمندان حاکم برای خویش بنگاله اعمار کنند . تو نیستی فقط پیکرشکسته و خاکسترت باقیست ، داوطلبی رقابت فروشت را میبینم با یاران همکاروهم اندیشه ازدامان پربار، پرنورو پرفیض از تجلیل سالگرد پرشکوه سالانه وتقدیری که به کارگران مبتکراهدا میشد ونمونه از ابتکارایشان در نندارتون مخصوص در کنار نندارتونهای دیگرتولیدی کشور از جایگاه عالی برخوردار بود ، در روزهای چشن استقلال برای تماشای وطنداران به نمایش گذاشته مردم به تولیدات آن افتخار کرده به خود می بالیدن ، اکنون به آینده ایجادگرانت که فرزندان همان کارگران تو اند با چه مشکلات دست و پنچه نرم می کنند و چه روز تاریک و وحشتناکی می گذرانند و چه دشواری های دیگری را سپری خواهند کرد            باحرمت فراوان حمید کارگر

رهبر انقلابی کوبا و اسطوره مبارزه با استکبار آمریکا در سن نود سالگی درگذشت.

کوبایی بود که از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ علاوه بر رهبری انقلاب کوبا به عنوان نخست‌وزیر کوبا و سپس به عنوان رئیس‌جمهوری کوبا از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ مشغول فعالیت بود.حزب کمونیست کوبا که تنها حزب سیاسی در نظام کوباست، از سال ۱۹۶۵ تا سال ۲۰۱۱ تحت رهبری او اداره می‌شد بر اساس قانون اساسی مصوب سال ۱۹۷۶ میلادی دبیرکل حزب، رهبری حکومت را در دست می‌گیرد. کاسترو یکی از نمادهای انقلاب کمونیستی در آمریکای لاتین به شمار می‌رفت. در دوران زمامداری او در کوبا صنایع و تجارت ملی‌سازی شد و اصلاحات سوسیالیستی دولت در سراسر جامعه به اجرا درآمد. کاسترو هم‌چنین دو دوره دبیر کل جنبش عدم تعهد بود.کاسترو یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار جهان معاصر بوده است. او جوایز مختلف بین‌المللی به دست آورده کارگران و زحمتکشان جهان او را قهرمان سوسیالیسم، ضد امپریالیسم و بشردوستی و کسی که توانسته استقلال کوبا را در برابر امپریالیسم آمریکا حفظ کند، می‌دانند.کاستروی قهرمان از جمله دشمنان سرسخت امریکا به شمار می‌آمد ودر این موقفش تا اخرین نفس باقی ماند مرد مبارز و آزادی خوای بود که وطن و مردم خود را دوست داشت ، هیچ وقت در مقابل ظلم و ستم تسلیم نشد       روحش شاد  و یادش جاویدان     -  حمید  کارگر

 

خورشيد انقلاب 
آهنگ روستا 
عصيان شهرها 
فرمان توده ها
پيمان ارتقاء
ازبيكران یأس 
ميخواندم بگوش 
***
هنگامۀ اميد
اميد زندگی 
تا وارهم ز درد
تا بركنم زجا 
بنياد بردگی
شيوابيان شوم 
آتش زبان شوم
گويم ترانه ها
***
گيرم به كف تفنگ 
با خلق همنوا
تا بركنم زبُن 
افسون جنگها
چون آذرخش تند 
در خرمن ستم
سازم شراره ها
***
آندم كه كارگر 
با خلق روستا
همراه وهمصدا 
با پتك و داسها
خواند سرود رزم 
خيل ستمكشان
در دشت زارها
***
من درصفوف رزم 
در سنگر نبرد
با همگنان خويش 
پيمان خون كنم
رزم آزما شوم 
تیغ آشنا شوم
در بستر زمان
*** 
درخون تپم چو صيد 
با شور زندگی
تا (توده) وارهد 
از قيد بندگی 
تا بركشد نوا 
فرزند كارگر
اين است دور ما 
***
زنجيرها گسست 
پيمانه ها شكست
پيمانۀ ستم 
خالی زباده شد
وز شرق توده ها 
تابنده سركشيد
خورشيد انقلاب دلو ١٣٤٧ زندان دهمزنگ- کابل 29

عبدالاله رستاخیز

مناسبت یستمین سالگرد شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید را گرامی میداریم



 

نسل انقلاب کوبا

دست به عصا

صحنه را ترک می کند

یونگه ولت- ترجمه رضا نافعی

گفتگو با ” آلایدا گوارا مارچ” دختر “چه گورا” انقلابی امریکای لاتین،  در باره وظائف چپ های اروپائی، تاثیرات محاصره اقتصادی امریکا بر خدمات بهداشتی کوبا و تاثیرات تربیتی زنهای انقلابی بر ساختن شخصیت او.

 

پرسش- با فرارسیدن سال 2017، باید در انتظار موجی از دروغ پردازی های تاریخی ضد کمونیستی باشیم.  2017 صدمین سالگرد انقلاب اکتبر در روسیه  و پنجاهمینن سالگرد در گذشت پدر شماست. مجله “اشپیگل” بمناسبت نودمین سالروز تولد فیدل کاسترو باز بسراغ افسانه های قدیمی رفت که گویا  “فیدل” و “چه” راهشان را از یکدیگر جدا ساختند. شاهدی  هم  که برای آن ذکر می کنند انتقاد پدر شما از اتحاد شوروی است. شما که به این نوع قلب حقایق عادت کرده اید، آیا به این نوع اظهارات توجه می کنید؟

 

پاسخ- وقتی فیدل و پدرم در مکزیک با یکدیگر آشنا شدند، پدرم به انقلابیون کوبا پیوست، مشروط بر این که پس از پیروزی انقلاب اگر هنوز زنده باشد، به او امکان داده شود، به راهی برود که  خود انتخاب می کند. پس از جنگ چریکی، پدر من  یکی از برجسته ترین افراد برای ساختن سوسیالیسم در کوبا شد. آنگاه فیدل از او تقاضای کمک کرد و از او خواست به جنبش آزادی بخش کنگو بپیوندد که شیوه انقلاب کوبا را در پیش گرفته بود. میدانیم که در پی این خواست گروهی از داوطلبان کوبائی تحت رهبری پدر من به کنگو رفتند. با غیبت پدر من از زندگی علنی سیاست گران و رسانه های غربی فورا دست به خیال پردازی زدند و شایع کردند که گویا فیدل و پدرم با هم اختلاف دارند. اسنادی که بعدا منتشر شدند و امرز در اختیار قرار دارند حکایت از آن دارند که پدرم در این ماههای دشوار که  فیدل پیوسته با تمام امکاناتی که در اختیار داشت به این گروه ها کمک می کرد،  با فیدل در تماس مستمر بود و با او مشورت می کرد.

 

پرسش- هیچ وقت شده که شما با فیدل در باره این باصطلاح  دوری صحبت کرده باشید؟

 

پاسخ- پدرم نمی خواست به کوبا بازگردد، چون او رسما از خلق کوبا خداحافظی کرده بود (توضیح از یونگه ولت: او برای زیر ضربه تبلیغاتی نرفتن دولت انقلابی کوبا به بهانه دخالتش در کشورهای منطقه، در نامه تودیع خود تابعیت کوبا را ترک کرده و اعلام کرده بود که هاوانا به هیچوجه مسئول فعالیت های او نیست). او مخفیانه دوباره به کوبا بازگشت، چون فیدل او را متقاعد کرده بود. افزون بر این یادداشت های روزانه او نیز نشان می دهند که پدرم در بولیوی تا پایان با “مانیلا” در تماس بود، ” مانیلا” اسم رمز برای کوبا بود.

پدرم در نطق معروفی که در 24 فوریه 1965 در الجزیره کرد، واقعا از کشورهای سوسیالیستی انتقاد کرد، دلیلش هم این بود که این کشورها بقدر کافی به این جنبش ها کمک نمی کردند. حرفی که او در آنجا زد، مورد تایید کل رهبری حزب در آن زمان بود، این را بعدا فیدل به خود من گفت.

 

پرسش- مادر شما ” آلایدا مارچ” مدیر ” مرکز پژوهشهای “چه گوارا” است، که کارش بر رسی اسناد و پرونده های مربوط به زندگی پدر شماست. مادر شما اینک 80 ساله می شود. آیا انتشارات دیگری نیز در برنامه هست؟

 

پاسخ- مادر من هنوز بسیار فعال است. تا کنون در همکاری با موسسات انتشاراتی ” اوسه آن شور” و ” اوسه آن پرس” 16 اثر منتشر شده است. در کنار آن گزارش هائی نیز از کنفرانس هایی هستند که در آنها جنبه هائی از زندگی پدر من در ارتباط با اوضاع امروز مورد بحث قرار گرفته اند. چندین مطلب دیگر نیز برای انتشار در دست تدارک هستند از جمله کتابی در باره سفرهای ” چه” به افریقا.

 

پرسش- شخصیت های دیگری نیز از انقلاب کوبا هستند که شما در کودکی با آنها تماس نزدیک داشته اید بعنوان مثال سلیا سانشز، ویلما اپسین، هایدی سنتاماریا و ملبا هرناندز که در نبرد انقلابی سهیم بودند. این زنها چه تاثیراتی بر پرورش  شخصیت شما داشته اند؟.

 

پاسخ- در دوران کودکی من مهمترین فرد مادرم بود، که پس از پیروزی انقلاب کوبا بلافاصله شروع به کار در سازمان زنان کوبا کرد، مانند سلیا، ویلما، هایدی و ملبا. یعنی از زمانی که من خیلی کوچک بودم، با این زن ها زندگی می کردم. برای من  این ها اعضای خانواده ما هستند. سلیا ( 1920-1980 ) کاراکتری قوی داشت و بسیار با انصاف بود. او از همه به من نزدیکتر بود، چون خودش بچه نداشت و پیوسته مواظب ما بود، بخصوص مواظب خواهر ناتنی من بود، چون مادر او بعنوان روزنامه نگار دائم در حرکت بود. سلیا مواظب  وضع من در مدرسه بود و سعی می کرد که ما را به هم نزدیکتر کند. هنگامی که خبر مرگ پدرم آمد ما با “سلیا ” در یک خانه زندگی می کردیم. سلیا به من گفت که مادرم در اتاقش منتظر من است و یک پشقاب سوپ ذرت به من داد، که غذای دلخواه مادرم بود. این لحظه برای من فراموش ناشدنی است، چون  در این لحظه فهمیدم که دیگر پدر ندارم. و سلیا با این لحظه سخت در پیوند است.

ویلما(1930-2007) با رائول کاسترو ازدواج کرد و رفتارش با من مثل رفتارش با بچه های خودش بود. من برای “آلِجاندرو” جوانترین پسر ویلما و رائول کاسترو، خواهر بزرگتر بودم. تمام مدت با او بازی می کردم، بعد اکثرا با هم بیرون می رفتیم. من خاله ویلما را خیلی دوست داشتم. درست مثل “هایدی”(1924-1980)  که او را برای خوشروئیش، عزم راسخ و خودانگیختگی اش دوست داشتم. گرچه هایدی فرزند خانواده ای تنگدست بود و آموزش دبستانی  محدودی داشت ، اما توانسته بود به درجه بالائی از دانش و فرهنگ دست یابد. احتمالا  او بی باک ترین زن این دوران بود. و توانست با ایجاموسسه فرهنگی »Casa de las Americas« روشنفکران سراسر امریکای لاتین را گرد هم آورد. او در سراسر زندگی در اندوه مرگ برادرش  آبل بود. در 26 ژوئیه 1953، پس از حمله به سربازخانه ” مونکادا” هنگامی که هایدی هنوز زندانی بود اعضای بدن برادرش را که زیر شکنجه کشته شده بود به او نشان دادند. گرچه او سالیان سال بگونه ای استثنائی استوار و مقاوم بود اما سرانجام این اندوه بر او غالب آمد و دست از زندگی شست.

مدتی هم با “ملبا” بودم، هنگامی که او همراه با دیگران، در سال 1966 کنفرانس سه قاره را در هاوانا برپاکرد و بعنوان سفیرسه قاره به ویتنام رفت. او زنی بود پرمهر، زیرک و پرکار که تام و تمام در خدمت روند انقلاب بود.

من در میان زنهای استثنائی بزرگ شده ام، زن هائی  با سرشتی واقعا ویژه که نماد قدرت خلق کوبا، ظرافت آن، مهربانی آن و همبستگی آن هستند. آشنائی با چنین شخصیت هائی امتیاز است، روشن است که ما تحت تاثیر چنین کسانی هستیم. آنها تو را به جائی می رسانند که میخواهی انسان بهتری باشی. و بتو می آموزند که احترام به خلق و حق آن را بجای آوردن چه ارزشی دارد . بنظر من این زن ها کامل ترین زنانی بوده اند که من شناخته ام. هیچ وقت در برابر این پرسش قرار نگرفته بودم. از شما برای این سوالی که کردید بسیار سپاسگزارم، چون آشنائی با این زنان جالب است. این ها ستون انقلاب ما هستند، راهنمایانی  هستند برای تمام زنان کوبا.

 

پرسش- لطفا  از منظر امروزهم نگاه کنیم. گفته می شود تبادل سفیر با ایالات متحده آمریکا در ماههای گذشته نخستین گام در راه عادی شدن مناسبات میان کوبا و آمریکاست. تا کنون  محاصره کوبا تقریبا بی تغییر بجا مانده است. چشم انداز را چگونه می بینید؟

پاسخ-  تا زمانی که محاصره باقی باشد و اشغال گوانتانامو ادامه یابد اصلا از عادی شدن روابط  نمی توان سخن گفت. تا کنون در سیاست ایالات متحده آمریکا تغییری اساسی رخ نداده است. آیالات متحده آمریکا اعتراف کرد که به موفقیتی که امیدوار بود  کسب کند دست نیافته است، یعنی نتوانسته است سوسیالیسم را در کوبا از بین ببرد. اینک هنگام آن رسیده است که ، آنطور که می گویند “برای آن که خلق کوبا را از رژیم آزاد تر سازند” باید راه دیگری را بیازمایند”. محاصره مطلقا آن نتیجه ای را دولت آمریکا امیدوار بود به آن برسد ببار نیاورد ، ولی به اقتصاد کوبا خسارات فراوانی وارد آورد. طبق محاسبات صورت گرفته زیانی که محاصره به ما وارد می آورد برابر است با ده درصد از تولید ناخالص ملی کوبا. من بعنوان پزشک هر روز با عواقب آن روبرو هستم.

 

پرسش- می توانید با ذکر  نمونه، بطور مشخص، تاثیرات آن را نشان دهید؟

 

پاسخ – داروها و ابزار پزشکی مهمی هستند که ما باید آنها را از خارج تهیه کنیم و تولید کنندگان آن، بدلیل وجود محاصره حاضر نیستند انها را به ما بفروشند. در نتیجه ما باید داروهائی را که خواه ناخواه گران هستند، گاه از دست پنجم بخریم- به قیمت های نجومی. به همین علت گاهی از اوقات دارو بموقع به دست ما نمی رسد. آنوقت مجبوریم تولیدات  کم ارزش پزشکی رامصرف کنیم.   در بیمارستانی که خودم در آن کار می کنم با دختر یازده ساله ای روبروشدم که به بیماری “هیدروسفالی” مبتلا بود (به بیان ساده تراکم مایعات مغزی در سر). این  دختر جوان دوازده بار تحت عمل جراحی قرار گرفت، چون ” سوند” یا “کاتتر”  ی که ما میتوانستیم بخریم از نوع خوب آن نبود در نتیجه میبایستی زود به زود عوض شود.

البته ما این تلاش را نیز می کنیم که تا جائی که ممکن است داروها را خود تولید کنیم، در این مورد هم باز با این مشکل روبرو هستیم که باید مواد اولیه مورد نیاز را از خارج بخریم. گرانیگاه پژوهشهای پزشکی در کوبا سرطان ، مرض قند و ایدز است، چون این بیماری ها می توانند به مرگ بیانجامند.

تحریم ما را مجبور ساخت تا در پی یافتن بدیل و جایگزین باشیم، آن هم نه تنها در عرصه پزشکی، بلکه همچنین در زمینه کشاورزی، تا نه نیازی به ضد آفات داشته باشیم و نه به کودهای شیمیائی. برای تولید برنج  در شالیزارها ماهی های بسیار کوچکی  را به آب می ندازند که آفات را می بلعند. یا برغم تحریم ها کوبا توانست برای تسریع در سواد آموزی شیوه هائی ابداع کند که در سراسرجهان بکار بسته می شوند و تا کنون به ده میلیون نفر افراد بزرگسال  کمک کرده است تا خواندن ونوشتن بیاموزند. ” اپراسیون میلارگو” برنامه ایست برای  شفا بخشی به چند نوع بیماری چشمی. با این شیوه نیز در چند کشور تا کنون 7 میلیون نفر یا سلامت بینائی خود را باز یافته اند و یا   بینائیشان بهتر شده است. در حدود 30 هزار پزشک کوبائی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین مشغول به خدمت هستند و در حدود 84 هزار تن از زنان این کشورها در کوبا پزشکی آموخته اند. فقط فکرش را بکنید اگر ما در محاصره نبودیم چگونه زندگی می کردیم.

 

پرسش- پنجسال پیش یک مدل تازه اقتصادی به اجرا گذاشته شد، از آن زمان تاکنون نزدیک به نیم میلیون محل اشتغال خصوصی شده است. میتوایند اندکی در باره   پیشرفت در اجرای  ” دستور العمل حزب و انقلاب برای سیاست  اقتصادی و اجتماعی” بگوئید؟

 

پاسخ- پس از فروپاشی اتحاد شوروی اقتصاد کوبا در برابر مشکلات اقتصادی بخش های دیگر جهان حساس تر شده است. برغم گسترش توریسم و تلاش برای تشویق صادرات ما بشدت کمبود ارز داریم. از این رو از تقریبا بیست سال پیش تلاش می شود معیار برای میزان دستمزدها و افزایش آنها بازده  و حاصل کار باشد.

مضمون تغییرات اقتصادی که پنج سال پیش به روز شد این است که از مشاغل غیر تولیدی کاسته و مشاغل نو سازماندهی شوند، تا حدودی از طریق خصوصی سازی . طبق این مصوبه ساختارهائی که هم اکنون وجود دارند و تا کنون تحمل می شدند قانونی می شوند، مانند آرایشگری که تا کنون بطور خصوصی سازماندهی می شد، یا نجاری و غیره. این ها مشاغلی هستند که در بخش خدمات هستند نه در بخش تولید.

مناسبات مالکیت در بخش های مهم اقتصادی مشمول این قانون نمی شوند. در بخش  بهداشت و دفاع کمترین تغییری در جهت خصوصی سازی صورت نمی گیرد، چون غیر از این اصلا ممکن نیست . بهداشت یک حق انسانی است نه یک کسب و کار. آموزش یک ضرورت است، چون فقط یک خلق آموزش دیده می تواند یک خلق آزاد باشد . ” برنامه حزب و انقلاب برای سیاست اقتصادی و اجتماعی” یک برنامه محدود است و حاصل آن پیوسته مورد مداقه و ارزیابی قرار می گیرد و در صورت ضرورت  تنظیم یا اصلاح خواهد شد.

 

پرسش- رائول کاسترو شش ماه پیش، در کنگره هفتم حزب کمونیست کوبا گفت که این آخرین کنگره ایست که هدایت آن در دست نسل تاریخی انقلاب است که پرچم انقلاب و سوسیالیسم را حمل میکند” . نسل جوان در رهبری کشور کجا هستند؟

 

پاسخ- حداقل سن برای پذیرفته شدن در حزب در حدود سی سال است و عضویت بستگی به آن دارد که متقاضی تا کنون برای جامعه  ای که باید او را انتخاب کند چه کرده است. حزب ما  یک حزب توده ای نیست. حزب باید بهترین افراد را گرد هم آورد، چون وظیفه حزب نظارت بر این است که قدرت خلق از اهداف تعیین شده دور نشود. تلاش هائی صورت می گیرد که زنان بیشتری به عضویت حزب پذیرفته شوند. آنچه بیشتر مورد توجه من است این نیست که افراد زن هستند یا مرد معیار این است که چه کسی واقعا در خدمت انقلاب است. بنظر من خیلی کار در پیش است، بویژه  با جوان ها، ولی این جوانان حضور دارند، گرچه تعداد آنهارضایت بخش نیست و ما باید در این مورد تلاش بیشتری بخرج دهیم.

 

پرسش- حتی اگر روزی محاصره پایان یابد نیز امپریالیسم  دست از این تلاش بر نمیدارد که هر ابتکار ضد سرمایه داری را محاصره  و نابود کند. شما چند سال پیش( 16 اکتبر 2010) در این رابطه  به ما گفتید که  فقط همبستگی بین المللی  یک چپ متحد می تواند کاری علیه امپریالیسم بکند.

 برای حفظ دست آوردهای انقلاب کوبا، بطور مشخص ، چه کاری از دست چپ در اروپا بر می آید؟

 

پاسخ- همان کاری که تا کنون کرده است: با کوبا همبسته بماند، نخست برای احترام کوبا ، این یک اصل بنیادین است. نباید فورا دست به داوری در باره چیزی بزنیم  که خود تجربه نکرده ایم، به روند انقلابی اعتماد داشتن و اگر پرسشی هست مطرح کردن. ما برای پاسخ دادن به پرسش های شما آماده  ایم. ما خطا ناپذیر نیستیم، ما پیوسته تلاش می کنیم بهتر شویم. آنچه فعلا باید صورت گیرد نبرد با تحریم است. اما چیز دیگری که برای ما به همین اندازه مهم است آنست که چپ اروپا موفق شود با تکیه بر مردم خود جامعه را تغییر دهد. بهترین کمکی که کوبا می تواند دریافت کند نفوذ کردن چپ ها در کانون سرمایه داری است، تا ما بتوانیم همراه با هم واقعیت امروز را دگرگون کنیم . ما باید دست در دست هم بگذاریم، باید جویای ارتباط با هم باشیم، وحدت بوجود آوریم. ما باید با دخالت در هر کشوری مبارزه کنیم. ما باید خواستار آن باشیم که پول کشورهای سرمایه داری درخدمت تروریسم قرار نگیرد. بعنوان مثال تجاوز به خلق سوریه با حمایت پول اروپائی صورت می گیرد. شما نباید اجازه دهید چنین کاری صورت گیرد! شما نباید بگذارید که از خاک اروپا جنگ ها دامن زده شود و صورت گیرد. شما دوجنگ جهانی را تجربه کرده اید، جنگ جهانی سوم پایان بشریت خواهد بود.

از این رو: وقتی چپ اروپا بتواند بحد کافی  رشد کند که قادر به تغییر واقعیت گردد، آنوقت ما به پیش خواهیم رفت، آنوقت است که ما ” تغیر جهان ” را واقعا ممکن می  سازیم.

**********

الایدا چه گوارا مارچ دختر ارنستو چه گوارا  و الایدا مارچ است. او پزشک است و در بیمارستان ویلیام سولر – بیمارستان برای کودکان -در هاوانا کار می کند. در مدرسه پزشکی آمریکای لاتین

iو در یک  مدرسه ابتدائی  تدریس می کند و اغلب  بعنوان عضو حزب کمونیست کوبا در مجامع بین المللی حضور می یابد.


گور خونين شهيدان به تو آواز دهد                         آتشی را كه فروزان شده خاموش مكن

یانیه تاریخی شهید دوکتور نجیب الله درچاراهی آریانا بمناسبت خروج نیروهای شوروی و دفاع مستقلانه در    برابر مداخلات کشور های بیگانه در امور داخلی افغانستان


بیستمین سالگرد شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید را گرامی میداریم


گرامیداشت از سالروز شهادت زنده یاد داکتر نجیب   الله شهید در واقع گرامی داشت از مبارزات داد خواهانه حزب دخ ا ( حزب وطن) بخاطر تحقق آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان است. گرامی داشت از مبارزات مردم افغانستان در برابر استبداد، ارتجاع و متجاوزین خارجی است. گرامی داشت از ایثاروفداکاری ها بخاطر دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی ، صلح و دموکراسی ترقی و عدالت اجتماعی است . میراث بجا مانده از شهادت داکتر نجیب الله شهید، درد های فراق و درس های وفاق است درد هاي سوزنده و درس هاي آموزنده. بلی ، شهادت شاد روان داکتر نجیب الله شهید برای مردم افغانستان و قبل از همه برای جنبش دادخواهانه کشور ما ضایعه بزرگ و جبران نا پذیر بوده است. و در عین زمان این شهادت سرافرازانه در راه وطن درس بزرگی است برای کلیه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) و جنبش ترقي خواهانه کشور. درسی که از آن ندای داد خواهانه زنده یاد داکتر نجیب الله شهید تا هنوز بگوش ها طنین می افگنده است . ندایی که وجدانهای جهل و خفته را بیدار ساخته و دردی که اکثرا توده های میلیونی کشور ما آنرا تا مغز استخوان های خود احساس نموده و بدرک فراموش نا شده تاریخ مبدل میگردد شهید داکتر نجیب الله نماد عالی خصایل انسانی و انساندوستی بود و بالا تر از آن که درین محدوده گنجانیده شود . ولی مختصرا باید گفت که زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت برازنده سیاسی، مرد شجاع ، جدی و با متانت ، وطنپرست دلیر، سیاست مدار نامور میهن و منطقه بود. زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت کارا و پرتوان در امر مبارزه و رهبریت برخاسته از مکتب بزرگ حزبش، این مکتب انسان دوستی که همواره به آن فخر میکرد و اکنون همان مکتبش، حزبش و خانه بزرگش به آن می بالد.دوستان هموطن بیایید با گذشت، با همدلی و همیاری، توان صلح و آشتی را در وجود خود تقویت بخشیم و درفش فروزان آشتی ملی و همبستگی را بر فراز اهداف انسانی خویش وبخاطر رنجهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان عزیز بر قله های شامخ آرمانهای بیکران مردم به خون خفته ما در اهتزاز در آوریم . واز هرگونه بلند پروازی روشنفکرانه به پرهیزیم تا روح وران زنده یاد داکتر نجیب الله شهید و همه سر سپردگان راه ترقی و سعادت  وطن شاد گردد . 22- 09 - 2016 حمید کارگر

خواهر ما فهیمه جان فورمولی چنین نوشته است:.تفنگ ندارم تا در سالروز مرگت فیر ھوایی کنم برچہ ندارم تا در سالروز مرگت مردم را با آن بترسانم موتر دولتی ندارم تا در ھنگام یادبودت با آن جادہ ھای شھر را رژہ بزنم عکست را ھم جایی بزور نمی چسپانم اما،میدانی؟پدرم حزبی نبود پدر کلانم نیزھیچ فرد فامیلم عضو حزب حاکم نبودند من از حزب تو نبودم من از قوم تو نبودم از فامیل تو نبودم از ولایت تو نبودم حتی زبان ھای مادری مان با ھم فرق داشتند اما من یعنی در ھنگام ریاست جمھوری ات شاگرد مکتب ابتدایی بودھیچگاہ فراموشت نمی کنم نیکی ھایت رالبخند ھایت رامھربانی ھایت راسخنرانی ھایت راو وطندوستی ھایت رایادم نمیرود چگونہ بخاطر اعمالت گذشتہ ات اظھار ندامت و پیشیمانی میکردی چگونہ با دستان خالی و امکانات اندک پوز مزدوران پنجاب را بخاک می مالیدی جنگ جلال آباد یادم ھست خوست ھم یادم ھست کنر و بدخشان ھم حمید گل و بینظیر بوتو و ربانی و گلبدین و سیاف را ھم بخاطر دارم.یادم ھست کہ در سرمای زمستان ھنگامی کہ خدا ناترسان برق شھر مانرا قطع کردہ بودند خانہ ھایمان را با برق حرارتی گرم میکردی. یادم ھست ھنگامی کہ (قھرمان ملی) آرد و برنج و بورہ ھایمان را در دریا میریخت و نمیگذاشت بہ کابل برسد با چہ مشکلاتی و با دادن تلفات حتی آرد سفید را بہ دسترخوان ھایمان می رساندی.یادم نمیرود وقتی مجاھد نما ھای مزدور بہ حکم حمید گل سربازان مانرا در جلال آباد سر می بریدند در کنار ما بودی و ما را روحیہ میدادی.آنزمان را ھم بیاد دارم کہ برای ھر کدام ما یک ھزار و پنجصد افغانی میدادی تا بہ مکتب برویم،شیر ملکو ھنوز یادم ھست آرد و برنج و کوپون ھشت سیرہ ات ھم یادم ھست یادم ھست کہ میگفتی اگر برای آوردن صلح جانت را بطلبند حاضری آنرا ھدیہ کنی میدانی؟ خانہ ات یادم ھست یگانہ جایداد ات در افغانستان خانہ تنگ و ترش منزل چارم مکروریان ھمہ چیز را بیاد دارم بسیار نصیحت کردی اما کمتر گوش کردند بسیار کوشیدی تا مزدوران را از پسر خواندگی بینظیر بوتو و ضیا الحق منصرف بسازی اینجا ناخلفان زیاد اند اما فقط اینقدر بدان تو در قلب ھای من و ھر فرزند وطن پرست این مرز و بوم زندہ ھستی دوستت دارم بہ ھمان اندازہ ای کہ میربچہ خان کوھدامنی و غازی امان اللہ خان را دوست دارم و شاید ھم کمی بیشتربھشت برین جایت فراموشت نمی کنم ...ھیچگاہ!اصلاً امکان ندارد


خواندن نجوا ؛ فلم مستند جنگهای قندز ؛ ایدت حمید ؛ کارگر



 

نوای عید قربان است

نخست این موهبت را بر شما تبریک میگویم

ولی ایکاش عید ی واقعی میبود

دلی همواره می آسود

مگر حالا کدام عید است؟

کدام عید است که در هرکوچه خون جاریست

و  در هرجا صدای مرگ وبربادیست

بخون آغشته تابوت شهید ان وعزا داریست

کدام عید است که من قربانیی قرنم

بخون خویشتن غرقم

کدام عید است؟

که قربانیی انسان سهلتر از ذبح حیوان است

زمین هر روز ( تر ) از خون انسان است

و جوی خون فزون از چشمه نفت است

زبالا آسمان دور و زمین سخت است

کدام عید است که من قربانیی قرنم

بخون خویشتن غرقم

برای چیست این آتش ،برای چیست این برسات

برای آنکه این خاک وطن موقعیتش زیباست

برای آنکه شهراه تمدنهاست

برای آنکه سر شار از وجود سنگ ومعد نهاست

ازینرو میفرستند آتش وبم را

که گیرند در ازا یش جان مردم را

و ما را در نفاق آتش قومی بسوزانند

برای غارت هستی ما افسانه ها سازند

کدام عید است ؟

کدام عید است که خاک ما

چو دهلیز عبور آتش جنگ است

بفرق این زمین باریدن سنگ است

همه دانند که با این حال ، عید واقعی دور است

هنوز زخم وطن خونین وناسور است

مگر آنکه بتابد آفتاب صلح و آزادی

واین حکم زمان و حکم تاریخ است

که چیزی در گذرگاه زمان ساکن نمی ماند

همه در معرض تبدیل وچرخشهاست

و چرخش این سکون را محوه خواهد ساخت

وآنگاه روشنی بر تیره گی پیروز میگردد

شب این ملت آزاده آخر روز میگردد

که مردم از فروغش دلخوش بهروز

و من آن عید خوش رابرهمه تبریک خواهم گفت

عبدالو کیل کوچی